پرواز آسمانی او را مَلک نداشت ماهی که در اطاعت خورشید، شک نداشت سنگش زدند و دست ز افشای شب نَشُست آن نور ناب، واهمه ای از محک نداشت مهتاب زیر سیلی شب بود و آفتاب حتی دو دست باز برای کمک نداشت این بود دستمزد رسالت؟ زمینیان! ای خلق خیره! دست محمد نمک نداشت؟ میپرسد از شما که چه کردید؟ مردمان گلدان یاس باغچه ی من ترَک نداشت خورشید و ماه را به زمینی فروختند ای کاش خاک تیره ی یثرب فدک نداشت
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز