غزلی از سیده تکتم حسینی
در شهر من، فشنگ گلو بند زینتی ست
13 شهریور 1392
15:00 |
2 نظر
|
امتیاز:
3.67 با 9 رای
شهرستان ادب: امروز «شعر مهاجرت» برای ادبیات ایران و افغانستان ارزشی والا و سابقه ای به اندازه شعر دفاع مقدس دارد. اهمیت ویژه این گونه شعری در این است که پنجره ای بود و هست برای دیدار ادبیات دو ملت با هم.
«درختان تبعیدی» نام مجموعهای از نمونه غزلهای امروز افغانستان به انتخاب «سیدضیا قاسمی» و «علی محمد مودب» است که به تازگی توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است. گویی ایده تدوین و انتشار این کتاب به شنیدن شعری زیبا می گردد، زمانی که علی محمد مودب و سیدضیا قاسمی در جلسه شعری در خانه ادبیات افغانستان شرکت کرده بودند، پس از شنیدن شعرخوانی شاعر توانای افغانستانی خانم «سیده تکتم حسینی»، مودب به قاسمی می گوید: خوب است باهم یک مجموعه از چنین غزل هایی انتخاب کنیم.
غزلی که می خوانید یکی از غزل های منتشر شده سیده تکتم حسینی در مجموعه درختان تبعیدی است. همان شاعری که شعرخوانیش جرقه اولیه تدوین این کتاب بود. این غزل نیز از نمونه های خوب شعر مهاجرت است.
از روزگار حمله ی چنگیز با من اند
این مردمان خسته که از نسل آهن اند
این شهر سرخ وارث دلتنگی من است؟
یا دختران بلخ همه سرخ دامن اند؟
در شهر من، فشنگ گلو بند زینتی ست
آن جا به موی دخترکان گل نمی زنند
در باغ آرزوی زمین کال مانده اند
چشم انتظار لحظه ی سرخ رسیدن اند
شیرین تر از تمامی افسانه های دور
زیباتر از تمامی شبهای روشن اند
ای ماه پشت ابر من! این روزها چقدر
خفاشهای شب زده با نور دشمن اند
هر چند جان مردم من غرق آتش است
اما هنوز از وطنم دل نمی کَنند