موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از مهناز سعید حسینی

کسی خورشید را جایی نهان کرده است

22 فروردین 1393 14:21 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: با 0 رای
کسی خورشید را جایی نهان کرده است
واژگان واژگون شعرهای یک شاعر جوان است که پیش از این یک کتاب از او منتشر شده بود اما همان یک کتاب و اینک این کتاب دوم به خوبی نشان می‌دهد هم شاعر خوبی است و هم سنجیده رفتار می کند و دست به انتشار کتاب می‌زند. اینجا صحبت از محمدرضا طهماسبی است و واژگان واژگونی که شهرستان ادب به جمع کتاب‌های شعر امروز فرستاده است.

محمدرضا طهماسبی مجموعه‌ای از غزل‌های جدیدش را در این کتاب گردآورده است به همراه چند قصیده که بخش کمی از کتاب را تشکیل می‌دهند. مضمون غزل‌های کتاب بیشتر آیینی و اجتماعی است تا عاشقانه هر چند شعرهای عاشقانه خوبی هم در مجموعه گنجانده شده است.

شعرهای طهماسبی حتی در بسیاری از موارد طعنه‌ای به شعر تعلیمی می‌زند؛ شعرهایی که هشدار می‌دهند و می‌خواهند با زبانی شاعرانه اندرز بدهند و چشمی را باز کنند. این شاعر جوان هرچند غزل گفته اما آن تغزل و سرمستی در اشعارش کم رنگ تر است  او را معمولا اندوهی وادار به گفتن کرده است یا موضوعی که وادارش کرده جدی فکر کند  و درباره آن با دیگران سخن بگوید.

**بارانی اما در کویر من نمی‌گیری

در این کتاب 45 شعر کنار هم نشسته‌اند و هر یک دریچه‌ای از ذهن شاعرش را به سوی خواننده گشوده‌اند. او عاشقانه‌هایی هم در این مجموعه دارد اما عاشقانه‌هایی که در فراق معشوق است؛ عاشقانه‌هایی با اندوه زیبایی این چنین:

نوری ولی در چشم من مسکن نمی‌گیری

بارانی اما در کویر من نمی‌گیری

من خواب می‌بینم که از یک دره می‌افتم

دست مرا هنگام افتادن نمی‌گیری...

یا در یک عاشقانه دیگر او از یک عشق می‌گوید که ناخلفش کرده و او چون یعقوب به خاطر  از دست دادن یوسف به وا اسفا نشسته است. اما در نهایت می‌گوید:

پیش دشمن چه می‌کنی پسرم؟

آه من با تو ناخلف چه کنم؟

مرتع عقل را چرید آخر

با دل؛ این گاو خوش علف، چه کنم؟

پدرم گفت:یا شرف یا عشق

بی‌تو –ای عشق- با شرف چه کنم؟

**معشوقی که نازش مقلب قلب هر عاشقی است

و گاهی این عاشقانه وصفی است درباره معشوق حقیقی که نازش مقلب هر قلب عاشقی است و چشمش مدبر هر لیل و نهاری و درباره‌اش می‌سراید:

ای بهترین پناه که جان می‌دهی به من!

وقتی دلم بگیرد از این روز و روزگار

دل بر مدار چشم تو گردیده،‌ دلبرم!

دستم به دامنت! ز دلم درست بر مدار...

تعداد قابل توجهی از اشعار طهماسبی هم در این کتاب، راوی نوع جهان بینی او است؛ اندرزی که می‌دهد و هشداری که می‌گوید. یکی از زیباترین این غز‌ل‌ها شعری است تقدیم به دخترش با ردیف فاطیما که این گونه شروع می‌شود:

دوباره عصر یخبندان شده،‌ سرد است‌، فاطیما!

کسی خورشید را جایی نهان کرده است،‌ فاطیما!

بهاری نیست،‌ آری برگ و باری نیست،‌ باری نیست

دوباره بارمان کج،‌ برگمان زرد است، فاطیما!...

** تو دوری و او چون رگ گردن به تو نزدیک

یا شعر بسیار زیبای دیگری در کتاب آمده که او به دوستش مهدی تاجیک تقدیم کرده است. او شعر را این گونه آغاز می‌کند:

او نور علی نور علی نور و تو تاریک

تو دوری و او چون رگ گردن به تو نزدیک

نیکی کن و بگذر ز بد امروز که فردا

حق نگذرد از یک سر سوزن ز بد و نیک...

واین شعر پایانی چنین غافلگیر کننده دارد:

زنهار ز روزی که به سنگی بنویسند:

«آرامگه شادروان مهدی تاجیک»

این شاعر جوان همچنین در این کتاب اشعار متعددی را در وصف سید و سالار شهیدان سروده است و در هر یک از زاویه‌ای و قالبی نو از کربلا و سید شهیدان گفته است. همچنین استقبال او از مطروحه رهبر انقلاب یکی از شعرهای خوبی است که در این مجموعه جا گرفته است. او همچنین اشعار دیگری را در کتاب به معصومان دیگر تقدیم کرده است. او همچنین در وصف حضرت عبدالعظیم حسنی شعر گفته و مشارکتش در غم مردم سرزمینمان را که گرفتار مصیبت‌های طبیعی شده‌اند، در این کتاب آورده است.

انتشارات شهرستان ادب این کتاب را در 112 صفحه با قیمت 5هزار تومان منتشر کرده است. علاقه مندان برای تهیه کتاب می‌توانند با شماره تلفن 77517830 تماس بگیرند.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • کسی خورشید را جایی نهان کرده است
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.