شهرستان ادب: سعید حدادیان شاعری است که تا هنوز نتوانسته از سایهی کسوتِ مداحیاش بیرون بیاید و همه او را با عنوانِ مبارک و متبرّکِ «مداح اهل بیت» میشناسند. سال ٩٢ با انتشار کتاب «همیشه باران» نخستین و یگانه مجموعه شعرِ حاج سعید حدادیان بار دیگر نظرها به وجههی شاعریِ این هنرمندِ توانا جلب شد.
از آخرین سرودههای منتشر نشدهی حدادیان در سال گذشته، غزلقصیدهای روایی با زبانِ محاوره است که با تمرکز بر گویشِ تهرانیهای پایینشهر و اصطلاحاتِ هیئتی، حکایتِ دردودلِ برادر بزرگتری با برادرِ کوچکتر خود است. این غزلقصیدهی زیبا و شنیدنی که با خوانش و دکلمهی خوب حدادیان در محافل خصوصی بارها مورد استقبال اهل ادب قرار گرفته اخیرا از سوی حدادیان در یک محفل عمومی شعر طنز نیز اجرا شد. هرچند نمیتوان این شعر را یک شعر طنز حساب کرد و عاطفهی متمایل به اندوهِ شعر نیز گاه بسیار پررنگ است، اما لحن صمیمیِ شاعر و رگههای قویِ طنز در بعضی ابیات بسیاری را بر این گمان انداخته است که با یک شعر طنز مواجهاند.
فیلم شعرخوانی سعید حدادیان در این مراسم (لبخند تهران) که در فرهنگسرای ارسباران و با اجرای آقای شهرام شکیبا برگزار شده برای اولین بار توسط خبرگزاری دانشجو منتشر شده است.
در ادامه متنِ کاملِ این شعر را میخوانید:
آقا! باسمه تعالی، مال من بود، یادته؟!
از تولدت تا حالا مال من بود، یادته؟!
شلوار نویی که پوشیدی و رفتی مدرسه
مثل کت قشنگه _والّا_ مال من بود، یادته؟!
سر ظهر وقتی میخواستی توپتو پسبگیری
تَشَرای حاجماشالاّ مال من بود، یادته؟!
قصههای خندهدارشو برای تو میگفت
غصههای خاله شهلا مال من بود، یادته؟!
وقتی اخراج میشدی پای تعهد نامهها
با سرافکندگی امضا مال من بود، یادته؟!
با پسردایی، تو رفتی سینما تا بوق سگ!
فحشای زندایی صغری مال من بود، یادته؟!
تهِ سیگاری که مامان گوشهی باغچه پیدا کرد-
جون بابا، مال تو یا مال من بود؟ یادته؟!
خیلی دستفروشی کردم تا یهکم پا بگیری
پاتوق سه چار تا چاررا مال من بود، یادته؟!
تو پَرِ قو خوابیدی شبایی که پا ترهبار
خوابیدن روی مقوا مال من بود، یادته؟!
سر گندهگوییات، به خاطر نفهمیات
کُتکای گُنده لاتا، مال من بود، یادته؟!
یادته اوضاع که خیت شد چهجوری زدی به چاک؟!
همیشه آخر دعوا مال من بود، یادته؟!
پا رو حق نمیذارم، چند جا بالام در اومدی
فوتوفنِّ اون سه چار جا مال من بود، یادته؟!
بعضی وقتا اسکناس لا کتابات پیدا میشد
نمیخواستم بگم اما مال من بود، یادته؟!
سَرِ تو صدتا کلک زدن واسه معاف شدن
ایستادن جلوی دوشکا مال من بود، یادته؟!
یهرو سر زدی، دو تا آلبومو پر کردی داداش!
بابا سربند یازهرا مال من بود، یادته؟!
یادته «تکیه پایین» دادم تو «مظلوم» کشیدی؟
«دو دمه»، نوحهی «سرپا» مال من بود، یادته؟!
اون دویستهزار تومن که رفتی پیکان خریدی
به جون تموم مَردا مال من بود، یادته؟!
یادته سیزدهبهدر با رفقا رفتی دَدَر؟!
منّتِ صاحبِ ویلا مال من بود، یادته؟!
خندههای لبِ دریا مال تو بود، یادمه
گریههای دلِ صحرا مال من بود، یادته
من شاگرد شوفر شدم بلکه تو دانشگاه بری
مدرک لیسانس به بالا مال من بود، یادته؟!
دختر پریخانوم که عاقبت پِرِش دادی
می دونستی مثل رویا مال من بود، یادته؟!
پُز عشق و عاشقی، شهرت مجنون، مال تو
دادن قسطای لیلا مال من بود، یادته؟!
همیشه کنار کشیدم که تو بالا بمونی
اون همه «هزارماشالا» مال من بود، یادته؟!
دنیا دنبال تو افتاد، پیرَنِ تو پاره شد
ولی زندونِ زلیخا مال من بود، یادته؟!
آجُرایی که رو هم گذاشتی شد آپارتمان
از همون پایین تا بالا مال من بود، یادته؟!
سرِ عقدت آقاجون سهچارتا روحانی آورد
ولی عاقد مُکلّا مال من بود، یادته؟!
پول کجا بود دو سه تا شیشه مربا بخری؟
عسلای لبِ دریا مال من بود، یادته؟!
«کامیجون» یه «عمو» گفت همه حسابم خالی شد
دخل و خرج بی محابا مال من بود، یادته؟!
یادته «فِری خطر» با سهم تو فلنگو بست؟!
دیدن قاضی تو دادگا مال من بود، یادته؟!
موقعِ نسخه پیچیدن میپیچوندی همه رو
همه زحمتِ مداوا مالِ من بود، یادته؟!
سرویس طلای مادر، نوش جونِ خانومت!
نمازِ قضای بابا مال من بود، یادته؟!
همه ارثیهی بابا فدای یه تار موت
ولی قاب عکس مولا مال من بود، یادته؟!
یادته مریض شدی دکترا گفتن تمومه؟
سفرهی حضرتِ زهرا مال من بود، یادته؟!
خودتم خوب میدونی وقتی میخندیدی، داداش!
انگاری تمومِ دنیا مالِ من بود، یادته.