شهرستان ادب: شعری میخوانید از زندهیاد عمران صلاحی. توضیحات تکمیلی در ادامه میآید.
سرما خیال میکرد
با حمله و هجوم و هیاهویش
بوی گل محمدی از باغ میپرد
گلهای سرخ
دلسرد میشوند و فرو میریزند
سرما خیال میکرد!
اما
گلهای سرخ ، امروز
گل نیستند
تیغند، تیغ تیز
تیغی که کار تیغهی شمشیر میکند
تیغی که در گلوی خزان گیر میکند.
شعر نیمایی بالا شعری است از مرحوم عمران صلاحی که از کتاب «پشت دریچه جهان» انتخاب شده است. کتابی که به شعرهای چاپ نشده ی عمران صلاحی اختصاص دارد و پس از فوت او توسط انتشارات مروارید منتشر شده است.
با توجه به نگاه نمادگرایانه ی عمران صلاحی در بیشتر آثار خود (یکی ازشاخصترین نمونهها برای این نگاه نمادگرایانه شعر عاشورایی معروف صلاحی : « بادها نوحه خوان/ بیدها/ دسته ی زنجیر زن/ لاله ها/ سینه زنان حرم باغچه/ بیدها در جنون/...» است) نمی توان تنها بهانه ی سرودن این شعر را آمدن فصل پاییز دانست و باید در ورای این نمادها (به خصوص گل محمدی) منتظر مضامین دیگری بود. تاریخ سرودن شعر این فرضیه را به نوعی اثبات می کند (21/7/59). یعنی اولین ماه جنگ تحمیلی عراق بر ایران.
پس فرض بی جایی نیست اگر این شعر را در ردیف اولین شعرهای سروده شده برای دفاع مقدس به حساب بیاوریم.
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز