شهرستان ادب: در خصوص شعر انقلاب، همواره بهجز کارهای شاخص مستقل که در کارنامه ادبیات انقلاب، میدرخشند، آثار دیگری وجود دارند به گردآوری و تنظیم اشعار و مصاحبههایی از شاعران انقلاب، پرداختهاند و در معرفی این جریان شعری، کوشیدهاند. «صبوحیزدگان» یکی از این آثار است که به دایرهی محدودتری پرداخته و اختصاصاً «گزیدهی قصاید دههی اول و دوم انقلاب اسلامی» را جمعآوری کرده است. این اثر به کوشش مرتضی نوربخش و با مقدمهی استاد مرحوم مشفق کاشانی توسط مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، به چاپ رسیده است. استاد مشفق کاشانی، در مقدمه نگاهی به قالب قصیده داشته و آوردهاند: «از قاآنی شیرازی، شعر دورهی قاجار، قصیده محدود به وزن خاصی نیست. لیکن چون مبنای قصیده غالباً بر موضوعات فخیم و مطالب عالی و پرهیمنه است، اوزان و بحوری که اینگونه مطالب در آن ریخته میشود، طبعا! باید با موضوع خود هماهنگ باشد. قصیده یکی از مهمترین ذخایر فکر و ادب فارسی است، زیرا تقریباً بر کلیهی موضوعات ادبی از مدح و تقاضا و مطایبه و شکوه و اعتذار و حکمت و اخلاق و مناظره و مفاخره و مهاجات و معارضه و لغز و معما و حسب حال و وصف و معاشقه و مرثیه و تاریخ اشتمال دارد... .» و سپس به معرفی اجمالی اجزای یک قصیده (تغزل، تخلص، شریطه) پرداختهاند.
کتاب صبوحیزدگان شامل معرفی اجمالی و آثاری از شاعران زیر است:
امیری فیروزکوهی، مهرداد اوستا، احمد کمالپور (کمال)، مرتضی امیری اسفندقه، عباسعلی براتیپور، سپیده کاشانی، سید علیاصغر صائم کاشانی، محمدعلی مردانی، حمید سبزواری، محمود شاهرخی (جذبه)، قدرتالله شباب، بهمن صالحی، قادر طهماسبی (فرید)، سید حسن ثابت محمودی (سهیل)، عباس مشفق کاشانی، رحمت موسوی گیلانی و محمدکاظم یوسفپور
ذیل هر شاعر، تعدادی از قصاید مطرح او ذکر شدهاست. در اینجا به مناسبت دههی فجر، به ذکر ابیاتی از قصیدهی «جاء الحق» که عباسعلی براتپور برای ورود امام خمینی به وطن سروده است، میپردازیم:
عطر آزادی از فضای امید
بر مشامم ز کوی دوست رسید
خاطر ناخوش مرا آسود
دل رنجیده را شفا بخشید
شوری از عشق در سرم افکند
نوری از مهر بر دلم تابید
طائر قدس بال و پر بگشود
بوم شوم از فراز بام پرید
نالۀ مرغ حق رسید به گوش
بس که عاشق به خون خود غلتید
جوی خون گشت جاری از هر سوی
لاله از خون عاشقان رویید
دیو شب را طلسم باطل شد
ریشۀ جان اهرمن خشکید
دست حق شد ز آستین بیرون
قصر فرعونیان به خود لرزید
نفس جانفزای روح الله
بر تن مردگان دهر دمید
اختر تابناک ملک وجود
که بر او رشک می برد ناهید
تا جهان را دو دیده بینا شد
گوهری اینچنین به دیده ندید
آمد آن رهبری که زنده کند
دین اسلام و مکتب توحید
آمد آن سروری که از دل و جان
پاسداری کند ز خون شهید
خواستم تا کلامی از قرآن
آورم تا خدا کند تأیید
ناگهان آیتی ز مصحف پاک
همچو گوهر به خاطرم رخشید
زهق الباطل است و جاء الحق
شام رفت و دمید صبح امید
شد «براتی» ز فیض پیر خمین
مورد لطف کردگار مجید
۱۰/۱۱/۱۳۶۰
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز