شهرستان ادب: شعر طنز زیر، از آقای محمد رسولپور از دوستانِ عضو دورۀ چهارم آفتابگردان است که در حال و هوای مذاکرات هستهای ایران و آمریکا و تهدیدها و رفتارهای آمریکاییها و دیگر حواشی حول محور این مذاکرات سروده شده است. گفتنیست رسولپور از شاعران جوان اهل تهران است و بیشتر در زمینۀ شعر طنز، کار میکند.
هی دلو ریش میكنن، پس چرا دل ریش نمیشه؟
هی جرقه میزنن، پس چرا آتیش نمیشه؟
توی این مذاكرات، یكو با پنج جمع میكنن
خودشونم میدونن كه جوابش شیش نمیشه
هی دارن گربه رو پیشش میكنن، نمیدونن
گربۀ ما به همین سادگیا پیش نمیشه
حالا هی تحریمامون رو بشینن زیاد كنن
با یه تحریم كه آدم هیچ موقع طوریش نمیشه
هی میان جلو میخوان وزیرمون رو كیش كنن
حالا كاری نداریم وزیر اصن كیش نمیشه
هر ظریفی میدونه كه واسۀ قدم زدن
هر جای دنیا بره میدون تجریش نمیشه
هر چیزی قاعده و اصولی داره تو قمار
سرباز دل هیچ موقع که مثل شاه گیش نمیشه
اگر این قاعدهها رو بچینیم كنار هم
همیشه اوضاع خوبه، اوضاع قاراشمیش نمیشه
ما گزینههامونو فعلاً گذاشتیم تو كشو
اینجوری گزینههای شما قاطیش نمیشه
ما گزینههامونو اگه روی میز بذاریم
همهجا میتركه، میز ولی طوریش نمیشه