شهرستان ادب: 27 آبان زادروز طاهره صفارزاده است؛ بانویی شاعر و پژوهشگر که ادبیات انقلاب اسلامی ایران تا همیشه وامدار اوست. علیمحمد مؤدب، از شاگردان این بانوی فاضل بوده و به مناسبت روز تولد ایشان، از خاطراتش با بانوصفارزاده گفته است. با یکدیگر به خوانش این یادداشت در روزنامۀ شهرآرای مشهد میپردازیم:
طاهره صفارزاده؛ نوآوری و آن فلاپی صورتی
شبی که اولین جشنوارۀ شعر فجر برگزار شد، من دنبالشان به منزلشان در همان حوالی تجریش رفتم و ایشان را به جشنواره آوردم. قرار بود به استاد جایزهای بدهند که در راه میگفتند جایزهام را به تو بدهم و بعد به پیشنهاد آقای قزوه و من، به سلمان هراتی دادند. خب خانم دکتر را بردند به ردیف اول و من از او در آن شلوغیها دور شدم.
وقتی جشنواره تمام شد، همه رفته بودند. در تاریک و روشن کنار خیابان با استاد صفارزاده مواجه شدم که تا مرا دیدند، گفتند «مؤدب کجایی؟ من میترسم.» آخر شب بود و ماشین گیر نمیآمد. بالاخره ماشین پیکان خیلی دربوداغانی را اجاره کردم تا ایشان را به مقصد برسانم و کمی جلوتر با جناب میراحمد میراحسان، خدا حفظشان کند، روبهرو شدیم و او را هم سوار کردیم. بلافاصله در همان تاکسی کهنه بحث شد از نوآوری و یادی از غزلی شد که همان شب خوانده شده بود. خانم صفارزاده به شوخی میگفتند این کی بود شعر خواند، غزلش بوی شتر میداد.
طاهره صفارزاده جزو پیشروان شعر نوگرای انقلاب اسلامی است و بسیار برای نوگرایی در شعر امروز نگران بود. یکبار خاطرم هست که فلاپی صورتیرنگ و قشنگی به من دادند و تاکید میکردند که اینها حرفهای من دربارۀ نظریۀ شعر است و تأکید داشتند که من آن حرفها را به بچههای شعر امروز بگویم.
بهخاطرهمین تأکیدهای خانم صفارزاده من در بزرگداشت آن مرحوم به نظرم آمد که از نوگرایی و ضرورت آن و جای خالی آن بگویم. متأسفانه نوگرایی شعر امروز شایستۀ شعر زمان ما نیست و نباید به این سطح راضی شویم و باید درپی ارتقای دستگاه زیباییشناسی شعر باشیم. نسبت شعر باید با زمانه و روز و زیباییشناسی روز جهان مدام نو شود و برخی حرکتهای ارتجاعی ادبی، در شأن ادبیات انقلاب نیست. انقلاب اسلامی برای امروز در همه زمینهها حرف دارد و جریان ادبی انقلاب اسلامی نیز در تعامل با زمانه تجربههای گرانسنگی کرده است که باید همین تجربهها نو و تعمیق و تثبیت شوند.