شهرستان ادب: علیمحمد مودب شاعر و مدیرعامل موسسه شهرستان ادب دو غزل برای شهر تهران سروده است. او برای این انتشار دو شعرش مقدمۀ کوتاهی نوشته است:
« اگر بخشی از منتسبین به تفکر انقلابی در تهران رای نمیآورند حق ندارند تهران را ضدانقلاب تحلیل کنند، بلکه باید در خودشان و در روشها و جزییات دقت کنند و در شناختشان نسبت به زبان و مسایل مردم. و آنها هم که رای آوردهاند حتی مفسر واقعی رای مردم نیستند بلکه حالی از احوال و شانی از شئون مردم باعث شده آنها رای بیاورند و نه همه هویت مردم » 1- برای تهران امام
خیابان یادگار توست، تهران یادگار توست درختان کنار این خیابانها بهار توست تو باران آمدی گل بود کز هر گوشه میبارید هنوز این شاخههای سبز هر سو زیر بار توست هنوز این شهر، مدهوش تو و ذکر و نماز تو اذان، مسجد به مسجد، بازگوی اعتبار توست تو از نسل محمد، پیر ما، خورشید ما بودی جهان تا رویت خورشید فردا در مدار توست تویی آن چشمهسارانی که لبنان و فلسطین هم اگر یک قطره خون دارد به جرات وامدار توست اگر جانی است در رگهای رویایی به نام قدس به یمن گامهای پیروان روزهدار توست هنوز از بهمن این شهر، ظلمت بیمها دارد سپیدا بخت تهرانی که بعد از تو دیار توست تو چشم مردم این سرزمین هستی، زمین دیری است نگاهی منتظر، هر سو به شوق امیدوار توست
2-
اذان عصر، تهران خلوتی با آسمان دارد اذان هر جا که میگویند، از این شهر جان دارد از آن اللهاکبرها که مردان تو بالیدند از آن اللهاکبرها، اذانهامان نشان دارد اذان پیش از تو میگفتند اما گاه بیتکبیر پس از فریاد سرخ تو، اذان طعم اذان دارد شهیدانت درختاناند هر قامت، قیامتوار رشید آنسان که پا در خاک، سر در کهکشان دارد دماوند ایستاده موسپید و پیر، پابرجای که عهدی با جوانمردان تهران جوان دارد بهشتی هست، گلزاری که زهراییست تربتهاش که در هر حجلهاش آیینههایی جاودان دارد بلند است از تو در عالم، سر هر بید مجنونی که بوی طرۀ مشگین لیلی همچنان دارد سلام ای پایتخت سجده و تکبیر و بغض و عشق هم از تو واژه خون دارد، هم از تو شعر جان دارد اگر شطحِ غزل گنگ است، شرح قصه طولانی ست تو شهر عشقی و هر کوچهات صد داستان دارد هزاران پنجره، آیینه، چشمانی چراغانی تو آن شهری که رو بر راه یار مهربان دارد
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز