از کتاب «بیچشمداشت»
قاصدک | شعری از موسی عصمتی
24 مرداد 1397
20:31 |
0 نظر
|
امتیاز:
4.75 با 4 رای
شهرستان ادب: ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب «بیچشمداشت» سرودهی شاعر روشندل جناب آقای «موسی عصمتی» تازه میکنیم:
از خشکسال آواز، لبهایمان ترک زد
دیشب به جای چوپان، یک گرگ نیلبک زد
شاید شنیده باشید، از بس که چشمه تشنهست
لبهای کوزههامان تا باز شد ترک زد
دل را میان سفره پیچیده بودم امّا
ناباورانه دیدم آخر دلم کپک زد
ابری که بازمیگشت، با کولهبار خالی
بر زخم کاری دشت، یک آسمان نمک زد
بر بام گنبدیمان دیگر کبوتری نیست
این حرف را که گفتم، دیروز قاصدک زد
دیگر صدای باران از یاد کوهها رفت
دلها برای حتّی یک لکّه ابر، لک زد
تقصیر هیچکس نیست، تقصیر این دل ماست
بیهوده سادگیمان تهمت به شاپرک زد
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.