اما ببینیم داستان این کتاب چیست؟ انتشارات آبرامز در توصیفش نوشته است: «وقتی پسری نوجوان که کمربندی انفجاری در زیر کاپشن قرمز خود پنهان کرده است وارد کتابخانهای میشود، فقط یک نقشه در ذهن دارد. اما وقتی میبینید که اطرافش پر از آدمهایی است که کتاب میخوانند، دچار تردید میشود.» ظاهراً نویسنده میخواهد نشان دهد که مطالعه کتاب چقدر میتواند بر ذهنیت نوجوانان اثر مثبت بگذارد. پسرک با پوست تیره که در بالا تصویرش را میبینید همان «تروریست مسلمان» است که با قیافهای عبوس به تصویر کشیده شده است. انجمن نویسندگان آسیایی به انتشار این کتاب اعتراض کردهاند و در نامهای با امضای هزار نویسنده، معلم و خواننده، این اثر را «غرق در اسلامهراسی و جهل عمیق» نامیدهاند.
نامه چنین ادامه مییابد: «مشاهده آمار اثبات میکند که امروز بزرگترین تهدید تروریستی در آمریکا، از ناحیه سفیدپوستان میآید. آبرامز با انتشار این کتاب به شیوهای شکستخورده میکوشد قدرت داستان را نشان دهد اما عامدانه هراس و کلیشههای مضر را تبلیغ میکند.» اعتراضات در نهایت باعث شد تا چاپ این کتاب در این انتشارات آمریکایی متوقف شود.
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز