شهرستان ادب به نقل از روزنامۀ جام جم: بازیهای جام ملتهای آسیا در سال 1347، نخستین حضور و نخستین قهرمانی از سه قهرمانی متوالی تیم ملی فوتبال کشورمان در این دسته از رقابتها است. مجید اسطیری در قالب رمان «رمق» تلاش داشته تا در کنار نگاهی به این رویداد مهم تاریخ ورزش کشورمان، شرایط اجتماعی و مبارزات مردمی آن دوره را در دل روایتی جذاب به رشتۀ تحریر در آورد. داستان در ورزشگاه امجدیه و از اولین بازی این رقابتها که پیروزی دو بر صفر ایران بر هنگکنگ را در پی داشت، آغاز میشود و با آخرین بازی که منجر به قهرمانی ایران -بعد از غلبۀ دو بر یک در مقابل رژیم اشغالگر قدس- میشود پایان مییابد، منتهی اینبار آمیخته با شادیها و مبارزات مردمی در دل خیابانها.
برد ایران در برابر رژیم اشغالگر قدس از دو جنبه در تاریخ کشورمان واجد اهمیت است: یکی آنکه منجر به نخستین قهرمانی ایران در «جام ملتهای آسیا» شد و این موفقیت پیگیری رقابتهای فوتبالی بین ایرانیان را وارد مرحلهای تازه کرد و دیگر آن که در آن زمان نیز عموم مردم ایران از روابط دوستانۀ محمدرضا پهلوی با اسرائیل ناراضی بودند و این برد کمک کرد تا بتوانند شادیشان را با مبارزاتی که علیه رژیم شاه داشتند درهمآمیزند.
نام رمان هم با مسابقات فوتبالی که در بطن روایتش قرار گرفته، تناسب دارد و هم اشارهای است به دردی که شخصیت اصلی آن، رئوف، گاهی در بازوهایش احساس میکند و باعث اُفت عملکرد حرکتیش میشود. نویسنده بهجای انتخاب شخصیت اصلی از دل مبارزان کاربلد آن دوران، فردی با گرایشات متضاد فکری و از طبقۀ فرودست جامعه را انتخاب کرده و همین کمکی بوده تا تصویری کاملتر از زمانۀ رخدادهای رمان برای خواننده بازنمایی شود. این شخصیت از یکسو دوستانی مسجدی دارد و خودش نیز واجد عُلقههایی مذهبی است و از سوی دیگر رفیقی هیپی با گرایشاتی نه چندان دینمدارانه دارد. این شخصیت غیرکلیشهای واجد ظرایفی است که از جنبههای مختلف باعث غنای اثر شدهاند. مثلاً در همان صفحۀ ابتدایی مشخص میشود دلیل علاقهۀ رئوف به حضور در امجدیه این است که علاوه بر لذتش از تماشای فوتبال، آنجا را مکانی خوب برای خلوت کردن میبیند!
رمق رمانی طولانی نیست، ولی به اندازۀ کافی برای شخصیتپردازی و پیشبرد منطق روایت وقت میگذارد. مثلاً این اثر با وجود بازنمایی خوبی که از نقش مسجد در مبارزات مردمی آن دوران ارائه میدهد، بچههای مسجد محلۀ رئوف را بهشکل تودهای یکشکل و بدون وجه تمایز نسبت به یکدیگر تعریف نمیکند. گذشتهای هر چند اندک برای هر یک از آنها ارائه میدهد و حتی از اختلافاتی بین این بچه مسجدیها پرده برمیدارد. برخی از فرازهای داستان که ممکن است فاقد کارکرد روایی و جدا از کلیت آن به نظر برسند نیز فکرشده هستند؛ مثل فصلی که رئوف به خانۀ بابک -دوست هیپیاش- میرود تا بابک یک خارجی را به او نشان بدهد. این فصل غربزدگی عدهای از جوانان ایرانی در آن دوره را بهخوبی به تصویر میکشد و البته وجه تمایزی از رئوف نسبت به بابک نشان میدهد که میتواند یکی از علل همسو شدن رئوف با مبارزات باشد.
نمیتوان از رمق نوشت و اشارهای به طراحی جلد و صفحهآرایی خوب آن که توسط مجید زارع صورت گرفته، نداشت که علاوه بر زیبایی تاحدزیادی با محتوای کتاب تناسب دارد.
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز