موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از سعید داودی در پروندۀ اختصاصی ادبیات کودک و نوجوان

برگۀ مأموریت | معرفی رمان «وریا» اثر سیده‌زهرا محمدی

26 تیر 1398 16:46 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.11 با 27 رای
برگۀ مأموریت | معرفی رمان «وریا» اثر سیده‌زهرا محمدی

شهرستان ادب: در مطلب قبلی پروندۀ ادبیات کودک و نوجوان به این نکته پرداخته شد که اصلاً چرا کودکان و نوجوانان باید کتاب بخوانند. حالا در تازه‌ترین مطلب این پرونده، به سراغ معرفی یک کتاب خوب رفته‌ایم؛ «وریا» اثر خانم سیده‌زهرا محمدی. این کتاب را آقای سعید داودی معرفی کرده است:

«به‌نظر من هرآدمی که پا به این دنیا می‌گذارد، همراه خودش یک‌برگۀ مأموریت دارد؛ مأموریتی که قرار است در زندگی برایش تلاش کند و حتی یک‌وقت‌هایی هم بجنگد تا به خواسته‌هایش برسد». (وریا، سیده‌زهرا محمدی)

 دوست خیالی من

دوست خیالی من یک‌خط بود. یک‌خط باریک که هروقت به دیوار آبی اتاق سه‌درچهار خانه‌ خیره می‌شدم و چشم‌هایم را تنگ می‌کردم، پیدایش می‌شد. روزهایی که حوصلۀ بیرون‌رفتن از خانه را نداشتم و دلم می‌خواست توی اتاق بمانم، وقتم را با دوست خیالی‌ام می‌گذراندم. کمی پلک‌هایم را پایین می‌آوردم و از گوشۀ چشم، دیوار را نگاه می‌کردم و بعد دوست خیالی‌ام روی دیوار بود و با حرکت چشم‌های من روی دیوار، شروع به بالاوپایین‌پریدن می‌کرد.

دوست‌های خیالی

 گمان می‌کنم همۀ ما در دوران کودکی لاأقل یک‌دوست خیالی برای خودمان داشته‌ایم. دوستی که روزهای بی‌حوصلگی به دادمان می‌رسیده و رفیق گرمابه و گلستان‌مان می‌شده است. دوستی که همۀ راز دل‌های‌مان را برایش می‌گفتیم و هروقت نیاز به مشورت داشتیم به دادمان می‌رسیده است. می‌خواهم با این مقدمه بروم سراغ کتاب «وریا»، رمانی از یک‌نویسندۀ جوان: سیده‌زهرا محمدی.

رنگ رخساره

می‌خواهم این‌بار از رنگ رخساره‌ای شروع کنم که خبر از سر درون می‌دهد؛ از طرح روی جلد کتاب وریا. طرحی که گل‌های ریزش مرا یاد چادر نماز مادربزرگ‌ها می‌اندازد، با رنگی جذاب که بیننده را به خواندن دعوت می‌کند. این‌که نباید کتاب را از طرح جلدش قضاوت کرد درست، این‌که همین لباس زیبا نشان آدمیت نیست هم قبول، اما خواندن یک‌کتاب با جلد صورتی عجیب به آدم می‌چسبد. این‌جاست که وقتی وریا را دست گرفتم، اولین موضوعی که نظرم را جلب کرد، همین طرح جلد کتاب بود. کتابی که برای نوجوانان (و بیشتر دختران نوجوان) نوشته شده، باید هم طرح زیبایی داشته باشد. با گذر از طرح روی جلد رمان، حالا می‌شود رفت سراغ وریا.

وریا و دخترک دبیرستانی

راوی کتاب وریا دخترکی است دبیرستانی که شانزده‌سال سن دارد و در شیراز زندگی می‌کند. دخترکی که دغدغه‌های متفاوتی نسبت به هم‌کلاسی‌هایش دارد و همین موضوع سبب تنهایی او شده است. البته نه این‌که او بخواهد تنها باشد، تنهایی دخترک به‌خاطر پیدانکردن دوستانی هم‌سو با خودش در جامعه و مدرسه است و شاید به‌همین‌خاطر است که در ناخوداگاه خود، وریا را می‌آفریند. دوستی خیالی که رفیق گرمابه و گلستان است و وقت‌های سختی می‌تواند به کمکش بیاید. دوستی که اسمش معنای هوشمندانه‌ای هم دارد. وریا، یعنی آگاه و بیدار.

 و چه چیزی مهم‌تر از آگاهی؟ آن هم برای نوجوانی که در جامعه‌ای خواب‌زده در جستجوی آگاهی و بیداری است.

 اهمیت خانواده‌بودن

آن‌چه در همان صفحه‌های ابتدایی رمان وریا به‌چشم می‌آید، اهمیت خانواده است. پدر، مادر، مادربزرگ. اعضای خانواده در طول داستان، نقش‌های مهمی را در زندگی راوی بر عهده دارند. مهم‌تر این‌که مثل قطعه‌های یک‌پازل در کنار یکدیگر هستند و پازل این زندگی را تکمیل می‌کنند.

 پدر خانواده، نجار است. پدری که در ابتدا مهندس نرم‌افزار بوده، اما پس از این‌که در آزمون دکتری به‌ناحق رد می‌شود، جرقه‌ای در ذهنش شکل گرفته و یادش می‌آید که از زندگی چیزهای دیگری می‌خواسته و اصلاً هدفش چیز دیگری بوده است. نتیجه می‌شود این‌که بی‌خیال کار شرکت شده و می‌رود سمت نجاری. واکنش اعضای خانواده در قبال این تغییر شغل؟ همان چیزی که از قطعه‌های تکمیل‌کنندۀ یک‌پازل انتظار می‌رود.

مادر خانواده، زنی است که بیشتر از هرچیزی مادرانگی‌اش به‌چشم می‌آید. مادری که کنار دخترش قدم برمی‌دارد و بهترین راهنما برای اوست. انگار که دختر مرید باشد و او مراد. زنی که در کنار کار بیرون از خانه، نقش فعالی هم درون خانه دارد و در همه‌حالی همراه اعضای خانواده است. زنی که در جایگاه مرادی‌اش نقش زیادی در کتاب‌خوان‌کردن دختر دارد و خودش هم حسابی اهل کتاب است.

مادربزرگ، همانی است که باید باشد. زنی از جنس همۀ مادربزرگ‌های ایرانی. همان‌هایی که بودن‌شان شیرینی‌بخش زندگی است. حتی اگر حضورشان کم‌رنگ باشد، باز بودن‌شان به زندگی گرما می‌بخشد.

نمی‌دانم وریا را هم باید یکی از اعضای این خانواده به‌حساب بیاوریم یا نه. وریایی که انگار می‌تواند قطعۀ گم‌شده‌ای از این پازل باشد. برادر بزرگ‌تری که هروقت به او نیاز است سروکله‌اش پیدا می‌شود و خودش را به اتاق خواهر می‌رساند. وریایی که به‌اندازۀ معنای اسمش آگاهی‌بخش است و با همان تک‌جمله‌هایی که می‌گوید، نقش خودش را در زندگی خواهر ایفا می‌کند.

و اما داستان

وریا در صدوپنجاه صفحه به روایت داستان دخترکی می‌پردازد که شانزده‌سال دارد و در دبیرستان تیزهوشان درس می‌خواند. داستان با این گفت‌وگوی درونی راوی آغاز می‌شود و این اطلاع را به خواننده می‌دهد که قرار است با ذهنیات یک‌دختر نوجوان طرف باشد:

«به‌نظر من هرآدمی که پا به این دنیا می‌گذارد، همراه خودش یک‌برگۀ مأموریت دارد؛ مأموریتی که قرار است در زندگی برایش تلاش کند و حتی یک‌وقت‌هایی هم بجنگد تا به خواسته‌هایش برسد».

دوفصل‌ اول کتاب ما را با شخصیت دخترک و خانواده‌اش آشنا می‌کند و فصل سوم جایی است که گره اصلی رمان شکل می‌گیرد.

حجاب، همان گره‌ای است که با ورود خانم لبخند به مدرسه ایجاد می‌شود و ذهن راوی را درگیر می‌کند. راوی که در ابتدا دست به پیش‌داوری دربارۀ خانم لبخند زده، رفته‌رفته به اشتباهش پی می‌برد و تصمیم می‌گیرد مسأله را به‌شیوه‌ای صحیح حل کند. پس این‌بار هرچه دربارۀ خانم لبخند و حجاب در ذهن دارد را کنار می‌گذارد و دست به جستجو می‌زند.

وریا دوست خیالی راوی است. پسرکی که هروقت راوی احساس تنهایی می‌کند، پیدایش می‌شود و با گفتن یکی‌ـ‌دو جمله نقش راهنمای او را بازی می‌کند. وریا انگار که عضوی از خانواده و برادر بزرگ‌تر دختر باشد. برادر بزرگتری که فقط در خلوت‌ دختر سروکله‌اش پیدا می‌شود.

قصد ندارم ماجرا را بیش از این بازگو کنم. پس خواندن ادامۀ داستان بر عهدۀ خودتان.

خوراک خوب برای نوجوان‌های خوب

ویژگی یک‌کتاب خوب برای نوجوانان چیست؟ احتمالاً مهم‌ترین ویژگی یک‌رمان نوجوان، این است که باید خط‌دهی داشته باشد. باید به نوجوان یاد بدهد که جامعه‌اش را بهتر ببیند، بهتر بیاندیشد و بهتر تصمیم بگیرد. در یک‌کلمه باید آگاهی‌بخش باشد.

راوی کتاب وریا، دخترکی است جستجوگر. او که با مسأله‌ای به‌نام حجاب روبه‌رو شده، حالا می‌خواهد آن را در بوتۀ آزمایش بگذارد. می‌خواهد دربارۀ آن تصمیم بگیرد و آن را قضاوت کند. همۀ ما وقتی با مسألۀ جدیدی برخورد می‌کنیم، دست به پیش‌داوری می‌زنیم و آن را همان‌طوری تفسیر می‌کنیم که دل‌مان می‌خواهد، امّا مهم‌ترین شرط قضاوت، دوری از پیش‌داوری است. (موضوعی که به‌نظر می‌رسد ما بزرگ‌سال‌ها هم در آن ضعف داریم). پس از آن نوبت به جمع‌آوری اطلاعات و درنهایت قضاوت می‌رسد. 

راهی که دخترک رمان وریا می‌رود، همین راه است. او پس از عبور از مرحلۀ پیش‌داوری و آن زمانی که مقاومتش در برابر خانم لبخند شکسته می‌شود، در قدم اول تصمیم می‌گیرد همۀ قضاوت‌های قبلی‌اش را کنار بگذارد و با تفکر صحیح دربارۀ این مسأله نتیجه‌گیری کند.

اگرچه موضوع اصلی کتاب، رویارویی دخترکی نوجوان با پدیدۀ حجاب است، اما به‌نظر می‌رسد سیده‌زهرا محمدی در کتاب وریا هدف‌های دیگری را هم دنبال می‌کند. یکی از همین هدف‌ها آموزش قضاوت صحیح است. او قصد دارد در لایه‌های زیرین داستان به خواننده‌اش بیاموزد که در مواقع روبه‌روشدن با مشکلات، دست به پیش‌داوری نزند و به‌جای آن با کسب اطلاعات صحیح، موضوع را بررسی کند.

برویم سراغ خانم نویسنده

«وریا» نخستین رمان «سیده‌زهرا محمدی» است. نویسنده‌ای که در همین کتاب اول ثابت کرده به‌خوبی با نوجوانان، اندیشۀ آن‌ها، روحیات‌شان و دغدغه‌های‌شان آشناست. اگر نگاهی به کتاب وریا بیاندازیم، می‌بینیم که خانم نویسنده داستان را به‌خوبی می‌شناسد و سعی می‌کند از این شناخت برای آموزش به نوجوانان استفاده کند. در طول کتاب می‌بینیم که خانم محمدی دارد اطلاعات جدیدی را در دسترس مخاطبش قرار می‌دهد. کتاب‌های تازه‌ای را به او معرفی می‌کند و درحقیقت از مخاطبش دعوت می‌کند که با تمام‌شدن کتاب به‌سراغ کتاب‌های بعدی برود.

اگرچه می‌شود به رمان وریا ایرادهایی هم وارد دانست و کار سیده‌زهرا محمدی را نقد کرد، اما کدام اثری است که خالی از اشکال نباشد؟ اگر یادمان بیاید که وریا اولین رمان خانم نویسنده است، می‌توانیم امیدوار باشیم که در آثار بعدی همین ضعف‌ها هم به حداقل برسد و کتاب‌های بعدی این نویسندۀ خوش‌ذوق بیشتر دل مخاطبان نوجوانش را برباید.

مشخصات کتاب

نام کتاب: وریا
نویسنده: سیده‌زهرا محمدی
انتشارات: آرما
چاپ: دوم
موضوع: رمان نوجوانان


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • برگۀ مأموریت | معرفی رمان «وریا» اثر سیده‌زهرا محمدی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.