پرونده ادبیات عاشورایی
پرچمی در باد | شعری از محمدرضا وحیدزاده
28 شهریور 1398
21:05 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 6 رای
شهرستان ادب: ستون شعر و پرونده ادبیات عاشورایی سایت شهرستان ادب را با شعری از «محمدرضا وحیدزاده» بهروز میکنیم:
شبی پیچید چشمانم به رقص پرچمی در باد
که با هر پیچ و تابش آتشی در سینه میافتاد
سپس بیاختیار آهسته نامی بر لبم آمد
قدمهایم ز رفتن ماند و بُردم قصد خویش از یاد
مِهی از دود اسفند و نوای نوحه در هم ریخت
به نرمی بعد از آن سوی در بازی مرا هُل داد
به کنجی در سیاهی موسپیدی نغمهای میخواند
ز صید دست و پا در خون، ز تیغ تشنهء صیاد
ز تسبیحی که ناگه دانهدانه بر زمین میریخت
گلی پرپر که گم شد در هجوم آهن و پولاد
سخن از تشنگی میگفت و مجلس ابر بارانی
و رودارود همچون مادرانی در غم اولاد
ورق زد مقتلی را و زبان شعلهها وا شد
به گوش آمد ندای یا بُنیّ از دل اسناد
فغان از سقف و شیون از در و دیوار برمیخاست
و خود دیدم فلک را لرزه میافتاد بر بنیاد
توانم طاق شد دیگر، زدم بیرون سراسیمه
و بین هقهقم چشمم به رقص پرچمی افتاد
دوباره نام زیبای غریبی بر لبم آمد
دوباره حس نایابی مرا میبرد تا فریاد
الا ای عشق بُنیانکَن! غمِ دیرین مادرزاد!
مرا دریاب و ویران کن، دلت خوش، خانهات آباد
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.