شهرستان ادب به نقل از روزنامۀ صبح نو: چند سال پیش که رویکرد عدهای از نویسندگان ایرانی به تولید داستان ژانر به صورت جدی آغاز شد، به نظر میآمد که برای خروج بازار داستان ایرانی از رکود، موهبتی است؛ ولی هر چه پیشتر آمدیم، کتابهای بیکیفیت این جریان خود به بلای جان ادبیات ایران تبدیل شدند. اشکال این رویکرد این بوده و هست که به جای برآمدن از تفکرات و امیال خود نویسنده و مناسبات جامعۀ ما، صرفاً براساس آنچه که عدهای نیاز بازار نشر میدانند، شکل گرفته است. به این صورت که: بیایید ادبیات ژانر داشته باشیم! حال آنکه شکلگیری و تداوم ادبیات ژانر در کشورهایی از قبیل انگلستان و آمریکا، ابتدا بهصورت خودجوش و مطابق با فرهنگ آن کشورها صورت گرفت. انگار کسی متوجه نبود ادبیات داستانی آلمانیزبان قرن 20 و روسیۀ قرن 19 با وجود آنکه در اوج شکوفایی بودند، هیچ نسبتی با تعریف امروزی ادبیات ژانر نداشتند. این درست که میتوان برخی از آثار کافکا یا داستایوفسکی را دارای رگههایی از داستان جنایی دانست، ولی نه آنگونه که آثار آگاتا کریستی یا داشیل همت را داستان ژانر میدانیم.
رمان «روز داوری» نوشتۀ «سجاد خالقی»، بهعنوان نمونهای خوب از آنچه که بهعنوان ادبیات جنایی و پلیسی مینامیم، اگر مقصد نباشد، بخش مهمی از مسیر درست رسیدن به ادبیات ژانر را نشانمان میدهد. شخصیت اصلی رمان، آبتین مقدس سرگرد ادارۀ شهربانی است که در واپسین ماههای منتهی به انقلاب اسلامی ایران، درگیر پروندهای میشود که حل کردنش هر چه پیشتر میرود، پیچیدهتر میشود. همانگونه که انتظار میرود، اثر چند پیچش داستانی دارد و تقریباً هیچ شخصیتی در آن قابل اعتماد نیست.
مشخص است که خالقی، رمان جنایی کم نخوانده و در روز داوری نیز تأثیراتی از جنایینویسانی از قبیل ریموند چندلر و داشیل همت دیده میشود، ولی شخصیتهای کتاب تا حد زیادی ملموس و ایرانی پرورده شدهاند. متأسفانه در اغلب داستانهای پلیسی ایرانی، به جای آن که احساس کنیم با افرادی از کشور خودمان مواجه هستیم، نسخههای تقلبی و کمجانتری از شخصیتهای سری رمانهای هرکول پوآرو، کمیسر مگره و حتی آثار امثال سیدنی شلدون یا جان گریشام را میخوانیم؛ شخصیتهایی که نه نگران سرنوشتشان هستیم و نه چیزی که به فرهنگ خودمان مربوط باشد را در آنها میبینیم. چیزی که باعث تمایز این اثر از اغلب کتابهای مشابه شده، این است که هنگام خواندنش احساس میکنیم نویسنده قبل از آنکه در پی خلق یک داستان ژانر خوب بوده باشد، میخواسته یک داستان خوب بنویسد و چیزی که در این امر بسیار به یاری او آمده، انتخاب برهۀ زمانی مناسب و درآمیختن داستان جناییاش با حوادث مرتبط با انقلاب اسلامی و البته دغدغههای شخص نویسنده بوده است.
در رمانهای جنایی و پلیسی همانقدر که معما اهمیت دارد، درگیر کردن مخاطب با اشخاصی که درگیر حل معما هستند نیز مهم است. خالقی گذشتۀ آبتین را خیلی خوب پرورانده، بهگونهای که اعتقادات و نقاط قوت و ضعفش را میشناسیم و هرچند نقدهایی بر اخلاقیات او داشته باشیم، باز هم نگران سرنوشتش میشویم. این در مورد دیگر شخصیتهای مثبت داستان هم صدق میکند. خالقی در پرورش شخصیتهای منفی نیز دقت فراوانی بهخرج داده. ما از ابتدا نمیدانیم که آنها دقیقاً چه کسانی هستند، اما بهتدریج که با تلاشهای آبتین و دیگران از سایه بیرون میآیند، تفکرات و امیالشان نیز برایمان آشکار میشود. شخصیتهای منفی روز داوری، اغلب افرادی هستند که با وجود ضعفهای اخلاقی متعدد، دارای هوش و تواناییهایی غیر قابل انکارند و همین بر ارزش مبارزات شخصیتهای مثبت در فائق آمدن بر آنها را دو چندان میکند.
کتاب دارای شش فصل است و گسستهای زمانی یا مکانی رخدادهای هر فصل نیز با علامت از یکدیگر جدا شدهاند. اندازۀ تقریبی هر فصل در رمانهای جنایی تبدیل به کلیشه شده است، اما خالقی از این کلیشه نیز میگریزد و فصلها را متناسب با نیاز داستان، کوتاه و بلند میکند.
روز داوری شاید اثری کاملاً بینقص نباشد، اما رمانی با حساب و کتاب است که از نامش و بخشی که از سفر پیدایش در ابتدایش آمده نیز هدفی دارد و تا همان سطرهای پایانی همچنان که کشش داستانیاش را حفظ میکند، اهدافش را هم فراموش نمیکند.
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز