شهرستان ادب: مرتضی امیریاسفندقه شاعر و محقق برجسته کشورمان حضور در جشن دهسالگی شهرستان ادب، با خواندن ابیاتی از یک غزل حافظ به همین مناسب، به ایراد سخنرانی پرداخت. مشروح سخنان اسفندقه در این مراسم را میخوانید:
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همه ناز و تنعم که خزان میفرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
بعد از این نور به آفاق دهیم از دل خویش
که به خورشید رسیدیم و غبار آخر شد
باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز
قصه غصه که در دولت یار آخر شد
ساقیا لطف نمودی، قدحت پر می باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را
شکر کان محنت بیحد و شمار آخر شد
تلاش کردم با خواندن ابیاتی از یک غزل حافظ عزیز و ارجمند همه حرفهایم را به دوستان عزیز شهرستان ادب بازگو کنم. یک تشکر هم از شهرستان ادب دارم که سیاهمشقهای من و دیگر افراد را جمع کرد و منتشر کرد. خیلی متشکر و سپاسگزارم. به علیمحمد مودب عزیز و همه دوستان تبریک عرض میکنم. گفت: «ای درخت آرزو! خوش زی که بار آوردهای». همچنین سپاسگزارم از همه حامیان شهرستان ادب و در رأس همه آنها امینِ فکر و فرهنگِ ادبیاتِ پارسای پارسی، حضرت آقا.
و نیز یک اشارت و آن هم اینکه خوشحالم گلمحمدامین اکبری، و به تعبیر استاد بهاءالدین خرمشاهی این «فاضلِ جوانِ دانشمند»، به عنوان مدیر انتشارات شهرستان ادب همه آنچه را که در بایست موضوع و موضع شهرستان ادب است، انجام میدهد. یک آرزو هم دارم؛ ای کاش همانطور که موزیسینها کنسرت برگزار میکنند، شهرستان ادب هم برای اولین بار، نمیدانم به جای کنسرت چه باید بگویم، یک نشست ادبی فقط برای یک شاعر برگزار کند. نه آنطور که همه شاعران بیایند و شعرخوانی کنند، نه، مثلا شب شعر مصطفی محدثی خراسانی، شب شعر دکتر محمود اکرامی. طوری که فقط یک شاعر بیاید و بنشیند و همه خاطرات و خطرات شاعرانهاش از چهل سال شاعرانگی را بازگو کند و اعزه هم باشند و گوش کنند.
باز هم با تمام دل به همه شما تعظیم میکنم. استاد محمد قهرمان مجموعهشان را با تمام دل در زمان حیاتشان به شهرستان ادب تقدیم کردند. چندین و چند کرت تماس گرفتند، شعرها را خواندند و دوستان شهرستان ادب ضبط کردند. یاد باد آن روزگاران یاد باد.
گزارش تصویری این مراسم را از اینجا مشاهده نمایید.
Website
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز