غزلی از محسن کاویانی
05 شهریور 1391
18:34 |
0 نظر
|
امتیاز:
با 0 رای
باز از کینه ی نسل من و تو لبریزند
گرگهایی که در این معرکه دندان تیزند
گرگ از غیرت شیران وطن میترسد
بی سبب نیست اگر خون تو را می ریزند
رفتنت مثل اتم ریخت به هم دنیا را
پیش ایمان تو این حادثه ها ناچیزند
مرگ در مسلک ما ختم کبوترها نیست
لاله های وطن ما همه بی پاییزند
تا که ایران جوان داده پرازشیردل است
گرگها از حسد و کینه نمی پرهیزند
شیرهای وطنم پشت سرت بعد از این
محو یک خاطره ی سرخ غرورآمیزند
شک ندارم که پس از حادثه ی پروازت
مصطفی ها همه از خون تو برمیخیزند...
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.