شهرستان ادب: شاید امروز استاد امیری اسفندقه را با «قصیده»ها و «نیمایی»هایش میشناسند؛ اما مرتضی امیری اسفندقه در آغاز با «قصیده»ها و «غزل-قصیده»هایش شناخته شد. غزل قصیدهی «خلیج» یکی از شعرهای ضد آمریکایی امیری اسفندقه است که در آن اثرات و ترکشهایی از فاجعه ی حملهی ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران نیز دیده می شود. لازم به ذکر است این قصیده نخستین بار در کتاب «چین کلاغ» در سال 84 منتشر شده است.
دارد دوباره حادثه اخطار می شود
تاریک می شود همه جا، تار می شود
اشغال می کنند شغالان جزیره را
جنگل کُنامِ زوزه ی کفتار می شود
در مزرعه به غیر سمومِ هلاک نیست
دارد هوای دهکده، بیمار می شود
دست من و تو را که به هم می رساند؟ آه!
پل های رابطه همه دیوار می شود
باغی در این کرانه تُهی از جنازه نیست
دارد درخت های زمین، دار می شود
قربانیان سال گذشته ... خدای من!
آن فاجعه دو مرتبه تکرار می شود
بی شک رسیده ایم به فرجام زندگی
از دور، نقشِ مرگ پدیدار می شود
دارد دریغ و درد! نه! باور نمی کنم
انسان به انتحار، گرفتار می شود
سقف و ستونِ خانه ی انسانِ عصرِ جنگ
بی زلزله به روی سر آوار می شود
*
خوابِ خلیج را تبِ طغیانِ جنگ شُست
تمساح پیر، راهی کشتار می شود
فردا تمام منطقه را لقمه می کند
این اژدهای پیر که بیدار می شود
*
یا رب! میان این همه فرعون و شعبده
آیا عصای معجزه ای مار می شود؟
*
کاخ سیاه و کاخ سپید و ... صبور باش
این قصرها، دوباره همان غار می شود