شهرستان ادب: تلقی شاعران از شعر آیینی در روزگار ما با یکدیگر تفاوت های بسیاری دارد. گروهی شعر آیینی را صرفا مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم اسلام) تعریف می کنند و در مقابل گروهی هستند که این شعر را کم فایده می دانند و معتقدند شعر آیینی باید جلوه گاه آیین در موقعیتهای امروز باشد. و البته غلبه با نگاهیست که سعی در جمع این دو منظره دارد، هم ستایش پیشوایان معصوم و نکوهش دشمنانشان، هم ستایش پسند خاندان وحی و نکوهش آنچه ایشان ناپسندش میدانند در واقعیتهای تاریخِ امروزِ شاعر.
مخصوصا برای تحصیل تلقی دوم از شعر آیینی، یکی از گرامیترین کارها در سرایش، مضمون و موتیفسازی از اتفاقات و تاریخِ زندگی آلالله است. بسیاری از ما توجه نداریم که مهمتر از تکرار و مصرف مضامین و موتیفهایی که شاعران پیشین در شعر آیینی آوردهاند ساخت و پرداخت موتیفها و مضمونهای جدید است آن هم از وقایع و حادثات مهم زندگی و گفتار معصومین (علیهم السلام) که البته بی مطالعه کافی «حدیث» و درک دقیق از زندگی اهل بیت شدنی نیست.
برای مثال روایت شیعۀ خراسانی و تنور خانه حضرت امام جعفر صادق (علیه اسلام) از اتفاقاتی که شاعر خوب همروزگارمان علیمحمد مودب در چندین شعر سعی کرده است از آن مضمون و موتیفسازی کند. مثلا در غزل «چرا به گوش تو از آتش نهان گفتن؟» مودب در کنار دیگر موتیفهای مذهبی می گوید:
تنور حضرت صادق، مگر نه مکتب ماست
چگونه مدرسه شد صرف آب و نان گفتن؟
به آن گلوی بریده، چقدر مدیونم
که یاد داد مرا شعر خون چکان گفتن
یا در غزل دیگری می گوید:
یخ بسته که بودم، به تنور تو نشستم
در حسرت توفان تو تا لحظۀ تایید
سخن را با غزل منتشر نشده و تازه ای از علی محمد مودب که موتیف تنور در آن نیز حضور دارد به پایان می بریم:
بی جنون راه خیابان ها بیابان ها مگیر
شرم کن از لیلی ای دل! ... ای جنون! بر ما مگیر
هر شب از این شیشه های خرده ریزه ریخته
کهکشان و آسمان را آنچنان زیبا مگیر
در شب غربت بگو دیوار هم همدم شود
دیو را در گریه ها جای پری اما مگیر
همزبانی چند نا همدل فراهم کرده ای
در صف جنگل -تو طوبای بهشتی- جا مگیر
در اشارتهای تاسوعا خیالی دیده ای
بی خیال هر دو عالم، چشم از آن رویا مگیر
*
این صحابی ها پی نان در تنور صادق اند
شعله ی دردی دل من! صبر کن، بالا مگیر