شهرستان ادب: امروز ٢٦ رجب، سالروزِ وفاتِ حضرت ابوطالب(علیهالسلام) عموی حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(صل الله علیه و آله و سلم)، حامی دین اسلام در آغاز راه و پدر امام امیرالمومنین علی مرتضی(علیه اسلام) است. آن هنگام که دین اسلام و پیامبرش، در میان زمینیان یاوری نداشتند، این جناب ابوطالب بود که با نفوذ معنوی و اجتماعی فراگیر خود، همچنین با شعرها و قصیدههای بینظیر خود به یاری دین اسلام، پیامبر آخرالزمان و مسلمانان آمد. شیعیان با استناد به شواهد قطعیِ تاریخی بر این باورند که جناب ابوطالب، مومن به دین اسلام و پیامبرش از دنیا رفتهاست. چه اینکه ایشان وصی معنوی حضرت عبدالمطلب و باخبر از میراث نبوت بودند و پیش از پیامبری عموزادهی بزرگوار خود، با دریافتِ نشانهها متوجه و منتظر تحققِ آن اتفاق آسمانی بودند. از طرفی در همه مراحل یگانه حامی پیامبر بودند. با اینحال دشمنانِ امام امیرالمومنین علیابنابیطالب(علیه اسلام) در طول تاریخ به خاطر عداوتی که با ایشان داشتند تهمت کفر بر پدرِ بزرگوارشان زدهاند.
شعرها و قصائد جناب ابوطالب در حمایت از نبی مکرم اسلام(صل الله علیه و آله و سلم) طبق بررسی ادبای بزرگ عرب (از جمله «جاحظ»، «سیبویه» و ...) عموما از جایگاه هنری والا و کمنظیری برخوردار بودند. از این میان معروفترین شعر، قصیدهی لامیهی ایشان در ستایش نبی مکرم اسلام است که با اشاره به کرامتِ باران آمدن به برکت وجود پیامبر در خشکسالی آغاز میشود. این قصیده از جمله شعرهایی است که بسیار مورد توجه پیامبر اسلام بوده است و ایشان در مواقع و مواقفِ گوناگون، با ذکر خیری از عموی بزرگوار خود ابیاتی از این قصیده را زمزمه میکردند. همچنین شایان ذکر است که وقتی پیامبر اسلام در بستر بیماری بودند نیز، یگانه فرزند گرامی ایشان حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) هنگام سوگواری ابیاتی از همین قصیده را بر بالین پدر میخواندند. آن قصیده با این ابیات آغاز میشود:
و اَبیَضَ یُستسقی الغَمامُ بِوَجهه
ثمال الیتامی عِصمة للارامل
یلوذ به الهُلّاک من آل هاشم
فهم عند فی نعمه و فواضل
لعمری لقد اجری اُسید و رهطُهُ
الی بغضِنا وجزاً باکلة آکل
باری، اگر قرار باشد شاعرانِ مسلمان و شیعه حقگزارِ بزرگانِ اسلام باشند، شخصیتِ بیهمتای حضرت ابوطالب و تبیین مظلومیت و مقام والای ایشان از سزاوارترین موضوعات برای سرایش و ستایشاند.
مرتضی امیری اسفندقه، از معدود شاعرانی است که سعی کردهاست به این شخصیتِ کمنظیرِاسلامی ادای دین کند.
اینک بخوانید قصیدهی «ابوطالب» مرتضی امیری اسفندقه را.
«ابوطالب»
سلام ، حامیِ پیک و پیام، ابوطالب!
سلام، ای ملکوتِ کلام، ابوطالب!
گرفته از نَفَسِ حق و نَفْسِ بشکوهت
هزار آینه خورشید وام، ابوطالب!
سلام قابلهی حاملانِ روشن وحی!
سلام قلبِ قبیله، سلام ابوطالب!
نبود اگر کرم کامل تو، گم میشد
یتیمِ آمنه در ازدحام، ابوطالب!
به ترکهی تو شد ای پختهپیر بیپروا
سمندِ توسنِ تزویر، رام، ابوطالب!
به کیش خویش، خدا را نظاره میکردی
فراتر از همهی ننگ و نام، ابوطالب!
کتیبهای است نگاهت به قدمت انسان
سلام ای جبروتِ تمام، ابوطالب!
نداشت کعبه اگر حفظ حرمتِ تو، نبود
میان آنهمه بت احترام، ابوطالب!
نداده هرگز و هرگز به دست هیچ کسی
براقِ ذاتِ تو آنی زمام، ابوطالب!
به خلوتِ تو خدا خانه کرده بود و هنوز
نبود حرفِ حلال و حرام، ابوطالب!
چه گفت با تو بُحَیرا در آن شب شفّاف
چه گفت با تو؟ کجا؟ از کدام؟ ابوطالب!
صبور کاهن بصری در آن شبِ مبعوث
چه گفت با تو به رمز از مقام، ابوطالب!
تو باخبر شدی از لام تا به کامِ کلام
تو با خبر شدی از لام و کام، ابوطالب!
چه گفت با تو محمد(ص) به او چه گفتی تو؟
که گفته بود سخن از قیام، ابوطالب!؟
پدربزرگِ مُدارا ! مُروّت خالص!
کهنتر از همه هرچه مرام، ابوطالب!
حسین خون تو دارد به رگ که میجوشد
علی گرفته به نام تو نام، ابوطالب!
فقط نبود محمد(ص) که بود سایهی تو
مدام بر سر هر خاص و عام، ابوطالب!
تو سایهبان سَرِ تشنگان توحیدی
به پشتگرمی غیرت مدام، ابوطالب!
سلام ای کلمات کهن... سلام، سلام
سلام ای ملکوت کلام، ابوطالب!