شهرستان ادب: همزمان با حضور خانم منیژه آرمین در چهارمین نشست لذت داستان موسسه شهرستان ادب، یادداشتی میخوانید بر کتاب «شب و قلندر» این نویسندۀ برجسته کشور. پیش از این نیز کتاب «ای کاش گل سرخ نبود» خانم آرمین، با قلم علی میکائیلی در شهرستان ادب مورد بررسی قرار گرفته بود. یادداشت پیشِ رو را داستاننویس جوان خانم کیمیا ناصریزاده بر کتاب شب و قلندر نوشتهاند.
«سعی میکنم ابعاد ناشناختۀ اعماق وجودی زنان را از ظواهر بیرونی آنان بیرون بکشم.»
منیژه آرمین متولد ۱۳۲۴ در تهران و دارای مدرک کارشناسی ارشد مشاوره از دانشگاه تربیت معلم و نیز كارشناسی ارشد مجسمهسازی از دانشگاه تهران است. خلاقیت او علاوه بر نویسندگی در مجسمهسازی، پژوهش، سفالگری و نقاشی نمود پیدا کرده است. آرمین در خانوادهای اهل ادب و هنر و در دامان مادری اهل دین و دیانت پرورش یافت. او در سالهای کودکی با ادبیات و داستان آشنا شد: «در سالهای جوانی به طور جدی شروع کردم به نوشتن داستان؛ به صورت جدی وارد این کار شدم و به قول ژان پل سارتر یک بار که نوشتی دیگر نمیتوانی ننویسی.» عضویت در هیئت مدیرۀ گروه «آبی بیکران هنر، ادبیات داستانی و پیام زن»، عضویت در هیئت علمی دانشگاه تربیت معلم، بازرسی انجمن هنرمندان سفالگر معاصر، عضویت هیئت علمی انجمن قلم، دبیری نمایشگاه ملی بزرگ زنان سفالگر ایران، از جمله سمتهایی است که در کارنامه ادبی و هنری آرمین به چشم میخورد.
آرمین از جمله اولین زنان ارزشمدار و تواناست که آثارش در سال ۱۳۶۴ در بخش ادبیات دفاع مقدس مورد تقدیر قرار گرفت. وی تاكنون بیش از ۵۰ نمایشگاه گروهی و انفرادی در داخل و خارج از كشور برگزار كرده و همچینین خالق بیش از یكصد اثر هنری سفال با طراحی ابداعی و شیوۀ منحصر به فرد بوده است. از دیگر آثار این نویسنده میتوان به آن روز که عمه خورشید مرد و ای کاش گل سرخ نبود، سرود اروندرود، راز لحظهها، گزیدۀ ادبیات معاصر (دفتر ۱۶)، کیمیاگران نقش و بوی خاک (مقایسۀ شخصیتهای كتابهای مثنوی معنوی و كمدی الهی دانته) و گیلهبانو اشاره کرد.
رمان «شب و قلندر» که در این فرصت به نقد و بررسی آن میپردازیم در ۲۵۰۰ جلد از سوی انتشارات سورۀ مهر به چاپ پنجم رسیده است. این رمان براساس روایاتی تاریخی به نگارش درآمده و به رویدادهای تاریخ معاصر ایران از اواخر مشروطیت تا آغاز سلطنت رضاشاه در قالب حوادث و کنشهای داستانی میپردازد. در واقع، شب و قلندر اولین رمان از مجموعهای است که قرار است شامل چهار رمان باشد و تاریخ معاصر ایران را به زبان داستان بیان کند. رمان اول شب و قلندر مربوط به دوران مشروطه است و از اواخر سلسلۀ قاجار آغاز میشود. رمان دوم، «شباویز» تا اوایل سلطنت پهلوی اول (رضا شاه) را شامل میشود. رمان سوم از این چهارگانه که آرمین مشغول نوشتن آن است «۱۶سال» نام دارد؛ روایتی شبیه پازل که قسمتهایی از آن مستند و قسمتهایی را شخصیتهای داستانی پی میگیرند و تنها نقطۀ مشخص آن این است كه كل اتفاقات در ۱۶ سال دوران حكومت رضاشاه یعنی بین سالهای ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ رخ میدهد.
اهالی ادبیات و داستاننویسی دربارۀ سبک و شیوه نگارش آرمین بر این باورند که بیگمان منیژه آرمین یکی از زنان نویسندۀ موفق ایرانی است که در آثارش، اصالتها و زیباییهای زندگی مردان و زنان این سرزمین دیده میشود.
اولین نامی که برای شب قلندر و رمان دیگر آرمین، شباویز انتخاب شد «تصویربرگ در ریشهها» بود اما بعد نام دیگری برای این رمان انتخاب شد. داستان با راوی سوم شخص از زمانی آغاز میشود که راهزنان، قالیچهای سحرآمیز را از کاروانی به غنیمت میگیرند. صاحب این قالیچه بازرگانی یهودی است. این قالیچه به دست شخصی به نام افراسیاب که رئیس راهزنان سرخكوه است میرسد. نقشی كه در تار و پود قالی بافته شده است تصویر یک زن است. همین زن به یکباره از قالی بیرون میآید و با افراسیاب سخن گفتن میگوید: «افراسیاب فهمید که هیچکس جز او صدا را نشنیده. صدا همچنان میآمد و او را به یاد نوای کمانچهای میانداخت که همیشه دوست داشت؛ حیرانی و چیزی شبیه رؤیای کودکی . افراسیاب با آنهمه اقتدار و ابهت، حالا گوشۀ عزلت اختیار کرده و اطرافیانش را به تعجب واداشته اشت. آیا پیر و ناتوان شده بود که در برابر چشمان افسونگر یک زن این چنین فریفته شده بود؟ آن هم نقش درون یک قالیچه.» این گفت و شنود او را به او را به كودكی و خویشتن خویش باز میگرداند. او در مسیر پیشآمده با حوادث و ماجراهای گوناگونی روبهرو میشود و سرزمینهای سوررئال و خیالی، و انسانهایی با شیوۀ زندگی متفاوت را میبیند. حاصل این مشاهده و گفت و شنود، میشود تجربه وآمیختهای از افسانه و واقعیت که با زبانی شیوا به خواننده منتقل میشود. افراسیاب پا به سفری دور و دراز میگذارد که به کل، روند شخصیتی و زندگیاش را تغییر میدهد. نویسنده در این اثر به مهارتها و علایق خود در رابطه با هنر نظر ویژه ای دارد. از جمله سفالگری جایگاه كاملاً ویژهای در داستان پیدا میکند. آرمین به جهت تسلطش بر این هنر و آشنایی با پیشینه و تاریخ آن توانسته است آن را به خوبی با پیرنگ داستان چفت و بست دهد. در حقیقت، بخش مهمی از گیرایی داستان مربوط به هنر اصیل اسلامی-ایرانی یعنی و سفالگری و كاشیكاری است. در این رمان تغییرات و چرخشهای سیاسی به گونهای مطرح شده که جایگاه طبقات مختلف مردم از قشر متوسط و اشرافزادگان بررسی شده است.
سبک و شیوۀ نگارش شب و قلندر با آنکه به صورت رسمی و غیر محاوره نوشته شده اما از کیفیتی بالا در شیوۀ نگارش برخوردار است؛ از ابداعات در نقش و نگار کاشی و سفال و طبیعت بکر و آوازهای محلی و سرنا و چه و چه گرفته تا لباسهای محلی و نواها و مراسم شادی و غم با رسم و رسوم خاص خود، همگی از ویژگیهای منحصر به فرد کتاب شب و قلندر هستند. در همین گیر و دار است که فرم هنری کتاب در روایت تاریخ مهمی از ایران که در آن وزنههای سنگینی از اطلاعات نهفته و در قالب دیالوگها، فضای کلی داستان و تصاویری شفاف و گویا کنجانده شده است که از آن جملهاند: عزل و نصب شاهان، نگرش سیاستمداران به مسائل پیشآمده، توطئۀ شاهزادگان و سوء استفادۀ بیگانگان.
شخصیت کاکو افراسیاب در داستانی ۲۲۲ صفحهای به خوبی شکل میگیرد. در واقع، ما با کاراکتری از پیش ساخته مواجه نیستیم، بلکه این فرد آهسته و در روندی رو به رشد، خود را به ما نشان میدهد تا بتوانیم در آرامش، افسانهای جلوهگر در واقعیت را لمس کنیم. بابا شمسالدین عارفی است که مدتها قبل به دست راهزنان اسیر شده اما چندی بعد این راهزنان سرخکوهند که اسیر جذبۀ کلام و معرفت بالای او میشوند. هم اوست که سنگ بنای سازندگی را در دل افراسیاب مینهد و او را شیفتۀ خود میکند. در جایجای داستان با آنکه تصاویر پیش رو در قسمتهای مختلفی چون نقش زن سخنگوی قالیچه، سلوم، دراویش و عارفان، سوررئال است اما اصالت و باورپذیری خاصی در قصه به چشم میخورد؛ به گونهای که روابط علّی و معلولی را درگیر خود نمیکند.
افراسیاب شخصیتی چندلایه و جالبی دارد. او کارهایی غیر قابل پیشبینی میکند. درست در لحظهای که خواننده فکر میکند او پایبند زندگی میشود بهترین موقعیتها را از دست میدهد و بر عکس، در مکان و موقعیتی دیگر فطرتش جور دیگری طلب میکند.
در این قصه خواننده با ذهنی پر از واژهها و جزئیاتِ حسبرانگیز حاصل از موقعیت و وقایع به سوی پذیرش گزارشی از تاریخ و مردان قدرت و زد و بندهای آن دوران و سپس تفسیر و تحلیل خود از این ماجراها میپردازد که در آن اسامی حقیقی و واقعی در کنار تخیل و داستانسرایی رنگ و بوی خاصی دارد: شیریننگار، شمسالدین ، رضوانداد ، نرگسخاتون، سرخکوه، آفتابنشینها، دهمراد و... البته گاهی خواننده برای درک ماجرا یا مفاهیم درون متنی باید سری به ارجاعات و پاورقیها بزند؛ ترجمانی که آرمین برای برقراری حس بهتر خواننده با کتاب، آنها را درج کرده است. نثر فاخر و متناسب با آن دوران نه تنها اثر را دیرفهم و خستهکننده نکرده است بلکه بر ارزش ادبی آن افزوده است و جذابیت و تأثیرگذاری بر مخاطب را بیشتر کرده است. آنچه در این داستان حائز اهمیت است ارتباط میان فلسفۀ زندگی شخصیتهای داستانی و ما به ازاهای بیرونی آن است؛ نمادها و سمبلهایی از شجاعت و رادمردی و در مقابل، چپاول زورگویان از میراث باارزش ایرانی، چه خودی و چه غیر خودی. ظلمستیزی و روانی روایت در کنار اطلاعات کافی و پرمایه، شب و قلندر را در زمرۀ آثاری داستانی با شالودۀ تاریخی قرار میدهد که در کنار وجه تخیلی، رویدادهای حقیقی را فراموش نمیکند.