چارپارهای از ندا نوروزی
دستهایم سپری کوچک بود
06 فروردین 1394
20:55 |
5 نظر
|
امتیاز:
4.29 با 14 رای
شهرستان ادب: در تازهترین مطلب پروندۀ شعر فاطمی چارپارهای میخوانید از خانم ندا نوروزی از شاعران تهرانی عضو دورۀ چهارم آفتابگردانها. این شعر در موضوع شهادت حضرت زهرا و با حال و هوایی نوجوانانه از زبان امام حسن مجتبی (علیه السلام) روایت شده است.
مادر این غم به دلم میماند
اشک بر چشمِ ترم میماند
هیچ کس مرهم این درد نشد
داغِ تو بر جگرم میماند
یادِ آن روز که با هم بودیم
وای از آن ساعتِ بد شوم که من
دستهایم سپری کوچک بود
خندهای کرد به رویم دشمن
تا که نزدیکِ تو آمد دستش
در دلم ولولهای برپا شد
سایهای روی سرت حس کردم
دستهای تو زِ دستم وا شد
غمِ آن لحظه مرا آتش زد
لحظهای که تو زمین افتادی
کاشکی این پسرت مَردی بود
تا که تو تکیه به او میدادی
شده کابوس برایم هرشب
تا سحر از غمِ آن بیدارم
دلم از مردمِ این شهر پُرست
من از این کوچه دگر بیزارم
دائم این درد به دل خواهد ماند
که حسن بود و توسیلی خوردی
گاهگاهی به خودم میگویم
کاش آن لحظه حسن! می مردی
بعد تو خنده به لبها !هرگز
حال و روزِ دلمان سرد شدهست
کاش بودی و کنارت بودم
مادر اکنون پسرت مرد شدست