شهرستان ادب: در هیاهوی لیستها و تبلیغات انتخاباتی خواندنی دو نیمایی انتخاباتی مرتضی امیری اسفندقه حس و حال و هوای جدیدی را در ریههای انباشته از آلودگی هوا میآورد.
شعر نخست:
دیروز بر سینهی دیوارهای زخمی شهر عكس شهیدان بود امروز عكس نامزدها آن عكسها دیروز، بی جلوههای ویژه، بیژست، فوری ولی شفاف! مانند عكس كودكان معصوم آن عكسها –دامادهای حجلهی جنگ و جنون– آن برگزیده نازنینان در انتخاباتِ شهادت با رأی بالای ملائك... این عكسها امروز اما، عكسهای رنگی مات! این چشم در راهان روز انتخابات! دنبال آن عكس جوانم آن عكس خاكی با آن دو چشم تیر خورده گیلاسهای سرخ همزاد دنبال آن عكس غریبم آن عكس خاموش آتشفشان آه عكسی كه در زیر فشار این همه عكس فریاد دارد میزند، فریاد، فریاد جرم است یا نه، هر چه بادا باد! من به شهیدان رأی خواهم داد!
شعر دوم:
گاه پیش آمده مخالفِ تو بودهام
با وجودِ آنکه با تمامِ دل
جوش میزدم برای تو همچنانکه گاه با وجودِ اینکه سخت از تو چشم میزدم موافقِ تو بوده ام این زمان حلول کردهای تمام در نگاهِ بی نقابِ من شاعرانه و به شور مثلِ انفجار نور آه! انقلابِ من رشتهای به گردنم فکندهای میکشی مرا به تنگِ لحظههای بازخواست لحظه هایِ کو؟ چرا؟ چه شد؟ کجاست؟ میکشی مرا به چپ میکشی مرا به راست میکشی مرا به هر کجا که میلِ حضرتِ شماست این زمان اگر چه از سلوکِ من خاطرِ تو شاد نیست مثلِ تو کم است و مثلِ من زیاد نیست بحث بحثِ انتخابِ اعتقادِ توست بحثِ رأیِ اعتماد نیست این زمان آه! این زمان نه مخالفِ تو ام نه موافقِ تو ام
عاشقِ تو ام
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز