روایت قیصر امینپور از فلسطین برای نوجوانان
11 تیر 1395
13:43 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 5 رای
شهرستان ادب: پیش از این شعر بزرگسال زندهیاد قیصر امین پور با موضوع قدس در شهرستان ادب منتشر شده بود (اینجا)، اکنون در تازهترین مطلب پرونده ادبیات مقاومت شهرستان ادب و همزمان با روز جهانی قدس، شما را به خواندن شعر نوجوانانۀ قیصر امینپور با موضوع فلسطین و آرمان قدس دعوت میکنیم. گفتنی ست این شعر نخستینبار در کتاب به قول پرستو منتشر شده است
روزی از روزگاران دیرین
روزهای خوش و خوب و شیرین
کفتری در حرم آشیان داشت
شوق پرواز در آسمان داشت
لانه اش در پناه درختان
در امان بود از باد و باران
در دل لانه مهر و صفا بود
جیک جیک خوش جوجه ها بود
لانه ای گرم و خوش، لانه ای سبز
سهم هر جوجه ای، دانه ای سبز
هر سحر مادر از لانه می رفت
در پی آب یا دانه می رفت
باز می آمد از راه هر بار
شاخه ی سبز زیتون به منقار
ناگهان کرکسی بال وا کرد
بر سر لانه چنگال وا کرد
سایه ای شوم بر لانه افتاد
خانه ی جوجه ها رفت بر باد
بال می زد به هر سو کبوتر
جوجه ها هم به دنبال مادر
گاه آواره ی کوه صحرا
گاه در شهر غمگین و تنها
گاه در پشت درهای بسته
بال می زد هراسان و خسته
خسته از جست و جوهای بسیار
برگ زیتون زردی به منقار
آن کبوتر ز یاران ما بود
رنگ بال و پرش آشنا بود
اینک آن مرغ، غمگین و تنهاست
باز آواره در دشت و صحراست
آن کبوتر که یار من و توست
خسته در انتظار من و توست
ما که مرغان دشت بلاییم
با غم یکدگر آشناییم
ما ز چنگال خونین نترسیم
از پر و بال خونین نترسیم
بال در بال هم فوج در فوج
پر بگیریم مستانه در اوج
تا نشانی ز طوفان بپرسیم
راه را از شهیدان بپرسیم
بال در بال هم پر بگیریم
آسمان را سراسر بگیریم
تاجی از نور روی سرما
قرص خورشید زیر پرما
تا که آن خانه را پس بگیریم
آشیان را ز کرکس بگیریم
مثل رگبار باران بباریم
خانه را سر به سر گل بکاریم
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.