موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
به مناسبت ولادت ایشان

چهار شعر برای امامزاده بزرگوار حضرت عبدالعظیم حسنی

14 دی 1395 16:13 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.2 با 5 رای
چهار شعر برای امامزاده بزرگوار حضرت عبدالعظیم حسنی

شهرستان ادب: حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی(ع) است و علت مشهور شدنش به لقب «سیدالکریم» از کرامت، سخاوت و مناعت طبع موجود در میان خاندانش ریشه می‌گیرد. 

حضرت عبدالعظیم(ع) در سال ۱۷۳ هجری قمری در شهر مقدّس مدینه متولد شد و مدّت ۷۹ سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم(ع)، امام رضا(ع)، امام محمّدتقی(ع) و امام علیّ النّقی(ع) مقارن بوده؛ محضر مبارک امام رضا(ع)، امام محمّد تقی(ع) و امام هادی(ع) را درک کرده و احادیث فراوانی از آنان روایت کرده است. 

حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) از دانشمندان شیعه، راویان حدیث ائمّه معصومین علیهم السّلام و از چهره های بارز و محبوب و مورد اعتماد، نزد اهل بیت علیهم السّلام و پیروان آنان بود و در مسایل دین، آگاه و به معارف مذهبی و احکام قرآن، شناخت و معرفتی وافر داشت. 

حضرت امام هادی (ع) گاهی اشخاصی را که سؤال و مشکلی داشتند، راهنمایی می فرمودند که از حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام بپرسند و او را از دوستان حقیقی خویش می شمردند و معرّفی می فرمودند. 

علمای شیعه نیز از او به عنوان عابد، زاهد، پرهیزکار، ثقه، دارای اعتقاد نیک و صفای باطن و به عنوان محدّثی عالی‌مقام و بزرگ یاد کرده‌اند؛ در روایات متعدّدی نیز برای زیارت حضرت عبدالعظیم(ع)، ثوابی همچون ثواب زیارت حضرت سیّد الشّهداء، امام حسین(ع)، بیان شده است.

بدرفتاری خلفاء عباسی نسبت به خاندان حضرت پیامبر(ص) و شیعیان علی الخصوص متوکّل، که خصومت شدیدی با اهل بیت علیهم السّلام داشت، زمینه های مهاجرت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از مدینه به ری و سکونت در غربت را فراهم کرد.

حضرت برای مصون ماندن از خطر، خود را از چشم مأموران پنهان می کرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد می کرد و شهر به شهر می گشت تا به ری رسید و آنجا را برای سکونت انتخاب کرد. علّت این انتخاب به شرایط دینی و اجتماعی ری در آن دوره بر می گردد که وقتی اسلام به شهرهای مختلف کشور ما وارد گشت و مسلمانان در شهرهای مختلف ایران به اسلام گرویدند، ری یکی از مراکز مهمّ سکونت مسلمانان بود و اعتبار و موقعیّت خاصّی داشت.

 حضرت عبدالعظیم علیه السّلام میان شیعیان شهرری بسیار ارجمند بود و پاسخگویی به مسایل شرعی و حلّ مشکلات مذهبی آنان را برعهده داشت؛ این تأکید ، هم گویای مقام برجسته حضرت عبدالعظیم علیه السّلام است و هم می رساند که وی از طرف حضرت امام هادی علیه السّلام در آن منطقه ، وکالت و نمایندگی داشته است؛ مردم سخن او را سخن امام علیه السّلام می دانستند و در مسایل دینی و دنیوی، وجود او محور تجمّع شیعیان و تمرکز هواداران اهل بیت علیهم السّلام بود.

پیش از این شعری از «امید مهدی نژاد» با عنوان «نیاز آستان حضرت عبدالعظیم حسنی» در سایت شهرستان ادب منتشر شده است. امروز هم به مناسبت سالروز وفات سیدالکریم به خوانش اشعاری از علی محمد مودب، عارفه دهقانی و علی انسانی می پردازیم.

 

 

 

علی انسانی:

کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفته
صراط را ز همین راه مستقیم گرفته

تو از عشیرۀ عشقی تو از قبیلۀ قبله
که عطر، مرقدت از جنة النّعیم گرفته

گدای کوی تو امروزه نیستم من و دانی
سرم به خاک درت اُنس از قدیم گرفته

همیشه سفرۀ دل باز کرده‌ام به حضورت
که فیض باز شدن، غنچه از نسیم گرفته

برین بهشت مجسّم قسم که زائر قبرت
به کف برات نجات خود از جحیم گرفته

همیشه عبد، حقیر است در برابر معبود
به جز تو کی سمت عبد باعظیم گرفته؟

ملک غبار ز قبر تو تا نرُفته نرفته
در این مُقام، فلک خویش را مقیم گرفته

چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم
که هر کبوتر تو ذکر یاکریم گرفته

کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر
که رنگ و بو حرم تو از آن حریم گرفته

 

علی محمد مودب:

از بلبلان هماره پیام تو را شنید

گل جامه چاک کرد، چو نام تو را شنید

 

رونق نداشت گلشن ایران بدون تو

سرسبز شد همین که سلام تو را شنید

 

این خاک زیر پای تو بستان  شیعه شد

وقتی دلیل محکم گام تو را شنید

 

هر کس که برد توشه‌ای از بوستان علم

فقه تو را شناخت، کلام تو را شنید

 

هر جا دلی پرید به شوق نگاه دوست

آوازۀ کبوتر بام تو را شنید

 

از شرم، روی گندم ری سرخ شد دمی

کز تو حدیث قتل امام تو را شنید

 

مستی پرید از سر میخانۀ فریب

تا قصۀ شکستن جام تو را شنید

 

 

وحیده افضلی:

 

وقتی که خسته ام که خراب است حال من
وقتی که سنگ خورده فراوان به بال من

وقتی به هرطرف بروم تیر می‌خورم
بن‌بست مطلق است جنوب و شمال من

سوی تو می‌دوم که فقط در کنار تو
آرام می‌شود دل پر قیل و قال من

آن صحن باصفای تو با آن ضریح سبز
یعنی جواب هر چه که باشد سؤال من

دستم همیشه زود به دست تو می‌رسد
عبدالعظیم! سید والاخصال من

وقتی برای شعر به تو فکر می‌کنم
ناگاه می‌رسند غزل‌های کال من

یا سید الکریم دلم در هوای توست
سلطان ری! دلت نشود بی‌خیال من

 

 

عارفه دهقانی: 

گرچه شبیه وضع شهر خود وخیمیم

ما همچنان پابند آن عهد قدیمیم

 

تهران اگرچه مثل مشهد، مثل قم نیست

ما هم کنار سفرۀ شاه کریمیم

 

شاهی که خود لقمه برای ما گرفته

ما نیز در کار غلامانش سهیمیم

 

عطر گلابش را گرفتیم آنقدرکه

در پیچ و تاب زلف او همچون نسیمیم

 

گفتند او باب الحوائج بوده و هست

ما همچنان محتاج جنّاتُ النعیمیم

 

ضامن شده امشب برات کربلارا

از چه دگر در غصّه در امّید و بیمیم؟!

 

ما را ازین پس کربلا رفته بدانید

ما زائران حضرت عبدُالعظیمیم

 

 

تنظیم و جمع آوری: هدیه سادات طباطبایی


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • چهار شعر برای امامزاده بزرگوار حضرت عبدالعظیم حسنی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.