شهرستان ادب: پرونده شعر نیمایی چندی پیش در اردوی بانوان دوره ششم و دوره تکمیلی شعر جوان انقلاب اسلامی ایران (آفتابگردانها)، به نظرسنجی از شاعران جوان پرداخت.
این نظرسنجی مکتوب مشتمل بر سه سوال اساسی با محوریت شعر نو بود و حدود ۶۰ بانوی شاعر عضو دوره آفتابگردانها به سوالات موجود در آن پاسخ دادند.
نمودارهای پیش رو بیانگر درصد پاسخدهی شرکتکنندگان به هریک از گزینههای سه سوال پرسشنامه است.
اینک توجه شما را به تحلیل پاسخ سوالات مطرح شده جلب مینماییم:
۱-همانگونه که ملاحظه میکنید در سوال یک نزدیک به پنجاه درصد پاسخدهندگان معتقدند سرودن شعر نیمایی دشوار است و برای تاثیرگذاری نیاز به ممارست و مطالعه فراوان دارد. این در حالیست که نزدیک به سی درصد پاسخدهندگان نیز سرایش شعر نیمایی را از نظر دشواری و تاثیرگذاری با دیگر قالبهای شعر کلاسیک یکسان میدانند و نسبت به آن نگاه قالبی ندارند. این میان نزدیک به ۱۵ درصد از پاسخدهندگان نیز سرایش نیمایی را ساده و تاثیرگذاری آن را اندک دانستهاند. اما گزینه آخر از میان همه گزینهها درصد کمتری را به خود اختصاص داده است و شاید بتوان آن را اینگونه تحلیل کرد که کمتر کسی یافت میشود که سرودن شعر نیمایی را دشوار بداند اما آن را تاثیرگذار نداند.
نتیجهگیری سوال یک:
۱- از نظر طیف گستردهای از پاسخدهندگان، سرایش شعر نیمایی تا حد زیادی دارای دشواری است.
۲- دشواریهای سرایش شعر نیمایی در خدمت تاثیرگذاری آن است و کمتر پیش میآید با تکلف و عدم تاثیرگذاری همراه باشد.
۳- اگر اعتقاد به این دشواری تعدیل شود، قالب نیمایی نیز میتواند بدون شکاف موجود، در کنار سایر قالبها قرار گیرد و از آن حساسیتزدایی شود. االبته زدودن این تصور قالبی از اذهان، نیاز به گذر زمان دارد.
۲-همانگونه که قابل انتظار بود، ۴۰ درصد از پاسخدهندگان از میان ۴ شاعر متاخر نیما (فروغ، اخوان، سهراب، شفیعی کدکنی) سهراب سپهری را انتخاب کردهاند. با اینحال نزدیک به سی درصد پاسخدهندگان با اختلافی ۱۰ درصدی، پس از سهراب، مهدی اخوان ثالث را انتخاب نمودهاند. این نتیجه با پیشفرض قبلی ما مبنی بر اینکه احتمالا فروغ فرخزاد پس از سهراب دومین شاعر محبوب خواهد بود کاملا متفاوت است. البته شاید مهدی اخوان ثالث در میان مخاطبان عام، به دلیل خاصپسند بودن شعرش شهرت کمتری نسبت به فروغ فرخزاد داشته باشد، اما میتوان پاسخها را اینگونه توجیه کرد که شرکتکنندگان نظرسنجی ما به نوعی شاعران و مخاطبان خاص شعر محسوب میشوند و بدیهیست که انتخابشان با مخاطب عام شعر متفاوت باشد.
فروغ فرخزاد نیز با اختلاف هفت درصدی از مهدی اخوان ثالث در جایگاه سوم قرار گرفته است. و در نهایت محمدرضا شفیعی کدکنی با اختلاف ۷ درصدی از فروغ فرخزاد در جایگاه آخر قرار دارد.
نتیجهگیری سوال دو:
یک: سهراب سپهری نهتنها میان مخاطب عام شعر، بلکه میان مخاطب خاص نیز از محبوبیت بسیار بالایی برخوردار است. (چراکه شعر او سیر موفقیت از دایره خواص به سوی عوام را طی نموده و این روند به ماندگاری او انجامیده است.)
دو: ۴ نیماییسرای متاخر نیما (فروغ، اخوان، سهراب، شفیعی کدکنی) از نظر میزان محبوبیت از اختلاف اندکی برخوردارند.
سه: شاید بتوان گفت مهدی اخوان ثالث در حال نزدیک شدن به حد تعادلی میان مخاطب خاص و عام است.
۳-پاسخهای شرکتکنندگان به این سوال نیز جالب توجه است. نزدیک به ۶۵ درصد از افراد معتقدند مهجور ماندن آموزههای نیما یوشیج و عدم تمرکز محافل و همایشهای ادبی بر شعر نیماییست که سبب کمرونقی آن شده است. پس از آن با فاصلهای نزدیک به ۵۰ درصد، ۱۷ درصد از پاسخدهندگان معتقد به ناسازگار بودن ویژگیهای انقلاب اسلامی با شعر نیماییاند. ۱۲ درصد نیز دشواریهای سرایش شعر نیمایی را علت عدم رونق آن دانستهاند. در نهایت کمترین آمار مربوط به گزینهایست که ارائه زودهنگام نظریه شعر سپید را علت اصلی عدم رونق شعر نیمایی میداند.
نتیجهگیری:
از نظر اغلب شاعران شرکتکننده در این نظرسنجی، عدم رونق شعر نیمایی به دلیل جدی گرفته نشدن این جریان در محافل ادبی و مهجور ماندن آموزههای نیما یوشیج است. اما از دل همین پاسخ سوال دیگری ایجاد میشود. اینکه اساسا چرا محافل ادبی و نهادهای فرهنگی و همایشها به شعر کلاسیک توجه بیشتری دارند؟ آنگاه شاید نزدیکترین پاسخ به سوال ما، عدم انطباق ویژگیهای فرهنگی و فکری انقلاب اسلامی با شعر نیمایی و سازگاری بیشتر آن با قالبهای کلاسیک باشد. این گزینه به همراه دو گزینه دیگر یعنی دشواری سرایش شعر نیمایی و ارائه زودهنگام نظریه شعر سپید، از نظر آماری اختلاف اندکی با یکدیگر دارند و شاید هر سه بتوانند به عنوان پاسخ به سوال مطرح شده در جایگاهی تقریبا واحد قرار گیرند.
در مجموع سوالات مطرح شده در این نظرسنجی به طرح سه موضوع کلی درباره جریان شعر نو پرداخته است.
اول شناخت نیماییسرایان موفق و دانستن میزان محبوبیت هریک در میان مخاطبان حرفهای ادبیات، که خود نیاز به بررسیهای دقیقتری دارد و در راستای شناخت مولفههای شعر نیمایی راهگشا خواهد بود.
دوم علت کم رونقی شعر نیمایی پس از انقلاب که در سوال دوم و سوم به آن پرداخته شده است و رسیدن به پاسخ آن در راستای رفع شکاف موجود میان جریان شعر کلاسیک و شعر نو مثمر ثمر خواهد بود.
شهرستان ادب در راستای دغدغه دوم (ترویج آموزههای نیما یوشیج) پیش از این نیز به اقداماتی چون برگزاری کارگاهها و کلاسهای کاربردی نیمایی، چاپ آثار نیماییسرایان جوان و ... اهتمام ورزیده است. امید که در آینده نزدیک نیز با استمرار این تلاشها در راستای رفع این مهجوریت و معرفی نیماییسرایان جوان قدم بردارد.
گزارش مکتوب: نیلوفر بختیاری