شهرستان ادب : مرتضی حیدری آلکثیر، شاعر عربزبان، در کارگاه «پنجرهای به شعر جهان عرب» گفت: «شعر عربی متأثر از اجتماع است. نزار قبانی را شاعری میدانند که بیش از همه درباره زن سروده است اما شعرهای سیاسی متعدد و برجسته دارد. شعر عربی نمیتواند به حوادث سیاسی، حساس نباشد و به تحولات جهان واکنش نشان ندهد.»
این شاعر که در اردوی ششم آفتابگردانها در شهر بوشهر برای استعدادهای امروز شعر ایران سخن میگفت، درباره محتوای شعر جهان عرب اظهار داشت: «امروز هیچ ادبیاتی نمیتواند منحصر به خودش باشد، عربی نیز چنین است. ادبیات زنده باید هم اینطور باشد. شعر عربی متأثر از اجتماع است. نزار قبانی را شاعر زن و شراب میگویند اما شعرهای سیاسی متعدد و برجسته دارد. شعر عربی نمیتواند به حوادث سیاسی، حساس نباشد و به تحولات جهان واکنش نشان ندهد.»
سراینده مجموعه «دیر آمدی بهار» درباره دلایل نفوذ و اهمیت شعر نزار قبانی تصریح کرد: «قبانی شاید مشهورترین شاعر عرب در ایران باشد. او پرنفوذترین شاعر عرب دوران ماست، او از همه بیشتر ترجمه شده است، حتی در جهان عرب. از این نظر با هیچ شاعر عرب دیگری قابل مقایسه نیست. دلیلش شاید آن باشد که او بیشتر از هر چیزی از عشق گفته است و این مرز مشترک عواطف انسانهاست. شاعر باید هنرمند باشد که بتواند از عشق بگوید. قبانی عاشقانهسرای برجستهای است.»
به گفته آلکثیر «قبانی را شاعر زن و شراب میگویند. شاید این عبارت کمی استهزاآمیز به نظر برسد لیکن خود این از این تعبیر دفاع میکند. او وقتی از زن میگفت که در فرهنگ عربی، زن بسیار مورد اهانت قرار میگرفت. تأکید و اصرار قبانی بر شعر زن شاید واکنشی به چنین تفکر اشتباهی باشد.»
شاعر و قبیله
این شاعر سپس به تاریخ شعر عربی در دوران پیش از اسلام اشاره کرد و اظهار داشت: «شعر عربی از دیرباز حکمت و آداب و عوالم فکری و اجتماعی قوم عرب میدانستند، شاید هیچ قومی به اندازه عرب عوالم فکری و حکمت خود را در شعر نگنجانده باشد. حتی در شعر زمان جاهلیت هم دو شخص برای اعراب مهم بوده است: یکی شاعر و دیگری فاطر. شاعر کسی بوده که درواقع تمامی شئونات زندگی، فرهنگی و اجتماعی قوم و قبیله خودش را در شعر میآورده است، از شکستها و پیروزیها گرفته تا غارتها و حتی وصف شترهای قبیله، و توصیف پهلوانان قبیله. اینها همه در شعر شاعر آن قبیله نمود داشته است.»
شاعر برگزیده کتاب سال دفاع مقدس ادامه داد: «میگویند که در زمان پیش از اسلام، حتی قبیلهای که شاعر نداشته انگار چیزی کم داشته است و قبیلهای ضعیف محسوب میشده است. چون کلمه و کلام در پیروزیها نقش داشته است. همان طور که میدانید شعر شعرای مهمی را که به درجاتی از شهرت میرسید بر دیوارهای کعبه آویزان میکردند. بنابراین سخن و کلام در آن زمان در اوج خودش بوده است و پیامبر هم با معجزه خودش که قرآن بود و از جنس کلام، توانست دلها را جذب خودش کند.»
آلکثیر به شخص دومی که نزد اعراب جاهلی، علاوه بر شاعر دارای اهمیت بود اشاره کرد و گفت: «نفر دومی که مهم بود فاطر بود. من عمداً کلمه فاطر را استفاده کردم چون نکتهای بلاغی در آن وجود دارد. فاطر کسی بوده است که برای نخستین بار، چاهی را برای گله شترها و گوسفندان قبیله حفر میکرده است. اما چرا میگویند فاطر؟ چون قاعدتاً برای چاه کندن، در زبان عربی تعبیر حفر را داریم. فاطر درواقع کسی بوده است که برای اولین بار چاه را میکَنده است. به همین خاطر است که در قرآن هم خداوند میفرماید: «الله فَطَر السموات و الارض»، و از تعابیری مانند «خَلَق» یا «صَنَع» استفاده نکرده است. چون خداوند اولین بوده است که آسمانها و زمین را آفرید. این نکته بلاغی زیبایی است. بنبراین اگر کلیتی از قوم عرب را در زمان جاهلیت بخواهیم بیان کنیم باید اذعان کنیم که در آن دوران، برای شاعران، عینیات و مادیات بسیار مهم بوده است و در شعر نمود داشته است.»
این شاعر سپس به برخی مشترکات شعر فارسی و عربی پرداخت و توضیح داد: «در اوایل قرن بیستم، که ما و کشورهای عربی با سادهترین شکل شعر نزد فرنگیها آشنا شدیم، از جمله از طریق ترجمه اشعار الیوت و لورکا، شعر فارسی و عربی به تمام معنا دگرگون شد. این اتفاق ابتدا در شعر عرب افتاد، و این مربوط به بیست سال پیش از نیمایوشیج است. شاعری عراقی به نام بدر شاکر السیاب، توانست در وزن شکست را ایجاد کند و نخستین نمونه شعر نیمایی عربی را بسراید. پیش از او خانم نازک الملائکه که او هم عراقی است این موضوع را به صورت نظری طرح کرده بود، اما در عمل، اولین اشعاری از این دست متعلق به السیاب بود.»
گرفتار در ظواهر فرهنگ غربی
آلکثیر افزود: «شفیعی کدکنی معتقد است که در فاصله این یکصد ساله که ما از شعر غرب تأثیر پذیرفتیم، بیش از آنکه بنیادهای عقلانیت فرنگی در حیات ما رسوخ کند، صورتهای بیان عواطف و احساسات آنها در شیوه تعبیر هنری ما تأثیر گذاشته است. در ترجمهها بیشتر جذابیت شعر غربی ما را گرفت تا محتوای آن. در رسانه هم که مترجم فرهنگ غرب است، کشورهای در حال توسعه وقتی با فرهنگ غربی مواجه میشوند تنها پوسته آن را میگیرند و به محتوای آن و دلایل پیشرفت آنها نمیپردازند.»
او سپس با مقایسه تاریخ تحول شعر فارسی و عربی توضیح داد: «آنچه در صد سال اخیر در شعر عربی رخ داد عیناً در شعر فارسی هم اتفاق افتاد. تأثیرپذیری پروین، بهار و ایرج میرزا با تفاوتهایی همان تأثیرپذیری نسل احمد شوقی، و ایلیا ابوماضی است و تأثیری فروغ، شاملو و سپهری همان تأثیرپذیری خلیل الحاوی، عبدالوهاب البیاتی و آدونیس در شعر عربی است. بنابراین ما در یک بازه زمانی، به همان شیوه شاعران عرب از غرب اثر گرفتیم و به شعر نو و نیمایی رسیدیم.»
مولف مجموعه «پایتخت جهان» ادامه داد: «داوری در شعر عربی و اینکه بخواهیم بدانیم کدام شاعر قوی و کدام ضعیف است، اگر تنها به اعتبار محتوا باشد ارزشی ندارد، بلکه باید زبان عربی را خوب بدانیم چون شعر هنر زبان است و در زبان اتفاق میافتد. در اینجا درباره اوزان شعر عرب هم نکاتی بگویم. در شعر عربی، واحد وزن بیت است، یعنی اگر بخواهیم بدانیم وزن فلان شعر چیست باید کل بیت را بخوانیم و آن را تقطیع هجایی بکنیم. در فارسی وقتی میگوییم وزن شعر مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن است در دو مصرع این وزن تکرار میشود، در عربی چنین نیست و ممکن است ضربِ رکن آخر یک مصرع با ضربِ رکن آخر مصرع دوم تفاوت کند. بنابراین شناخت وزن عربی دشوار است. بهترین راه این است که شعر را بشنویم. به دوستان علاقمند توصیه میکنم شعرها را با صدای خود شاعران از اینترنت دانلود کنند و بشنوند تا با ریتم آن آشنا شوند.»
آلکثیر در پایان با نام بردن از برخی مشاهیر شعر عرب در دوران مدرن توضیح داد: «از میان شاعران نوپردازی که در کشورهای عربی ظهور کردند ده نفرشان بسیار معروف هستند و نزد جامعه عرب معتبر هستند. آدونیس سوریالاصل ساکن لبنان، عبدالوهاب البیاتی عراقی، بدر شاکر السیاب باز هم عراقی، خلیل الحاوی لبنانی، صلاح عبدالصبور مصری، نازک الملائکه عراقی، محمود درویش فلسطینی، نزار قبانی سوری مقیم لبنان و الفیتوری مصری مشهورترینها هستند. بنابراین مجموعا این شاعران همگی اهل چهار کشور عراق، سوریه، لبنان و مصر هستند. کشورهای شمال آفریقا هم شاعران عرب دارند اما شاعران بزرگ آنها به زبان فرانسوی شعر میگویند. در کشورهای عربی شرقی رشد فرهنگ ضعیف بوده است، شعر نیز که در عصر ما جوهر فرهنگ است در کشورهای با آزادی نسبی، فرهنگ مترقی بوده است و باعث شده تا شاعران خوبی ظهور پیدا کنند.»