شهرستان ادب: سیّد علی موسوی گرمارودی را اغلب با اشعارِ کلاسیکش، به خصوص قصیده و البته بیش از آن، با سرودههای آیینی و سپیدش میشناسند. در ادامه، بهاریهای نیمایی از او میخوانیم که گویا در دورانِ اسارت در زندان «قصر» و پیش از انقلاب و در چهارشنبهسوری سال 1354 سروده شده است:
ذوق دوباره رُستن
با بید و نارون و آن کاج پیر خانۀ همسایه آغوش شاخهاش گشوده تا باز آشیانه گذارند مرغکان در بازوان او نوباوگانِ شادِ جوانه هر یک بلوروارۀ منشور شبنمی بر چشمهاشان در انتظارِ بازیِ دیدار آفتاب در بیشه های دور چون بگذرد گوزن در جستجوی جفت خود از لای شاخهها پیچک ز گیسوان برافشانده بر نسیم با شاخ های درهم او میکند نثار اطراف چشمه انجمن نورسیدههاست: هم پونه، هم بنفشۀ وحشی آن یک میان چشمه به تنشویی وین یک خمیده گیسوی خود میزند به آب وز پشت سنگ و بوتۀ نورُستۀ تمشک آنک نسیمِ رهگذری سرمیکشد برای تماشای پونهها از کوچه باغ دهکده، نوروز بر مادیان ابلق خود پیش میرود...
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز