داستان کوتاهي از داوود غفارزادگان
07 آذر 1391 |
17:28
تا آنوقت، آنهمه پول را يكجا نديده بودم! كم نبود. سه هزار درهم! و پشتبندش، وعده وعيدهاي امير عبيدالله. ترس هم بود. آخر من كه يك غلام بيشتر نبودم
سخنرانی علیاصغر عزتی پاک دربارة رمان «وقتی دلی»
07 آذر 1391 |
16:56
نویسنده طراحی قدرتمندی برای نقل قصهاش داشته. یعنی همهجا آدمها در جنب و جوش و در حال تغییر و تحول هستند. داستان درجا نمیزند و این حاصل طرح قدرتمندی است که نویسنده برای جمله به جملة داستانش فکر کرده و طبق گفتة خودش، بیشتر این کتاب تخیل است.
داستانخوانی علیاصغر عزتی پاک
02 آذر 1391 |
12:46
داستان کوتاه عاشورایی «این نامه به مقصد نرسید» داستانی از علیاصغر عزتی پاک است که با صدای خود نویسنده برای سایت شهرستان ادب تهیه و تولید گردیده است. بازنشر آن را به دلیل درخواست گروهی از مخاطبان سایت در این روزهای حماسه و خون مغتنم دانست...
معرفی کتاب «شماس شامی» از مجید قیصری
30 آبان 1391 |
23:40
معمولاً در ذهن همۀ ما واقعۀ شهادت امام حسین(ع) خلاصه میشود به اتفاقات روز عاشورا و در پی آن وقایعی که برای اهل بیت امام در کوفه و شام رخ داده است و کمتر پیش آمده که به اتفاقات دیگری که قبل و بعد از این حوادث رخ داده بیاندیشیم.
گذر و نظری از علی شاهعلی بر آثار بیژن نجدی
30 آبان 1391 |
15:20
شايد کمتر نويسندهاي باشد که سالها آهسته و آرام خلق کند و کمتر به چاپ برساند. شايد کمتر نويسندهاي باشد که با يک اثر در زمان حيات و چند اثر بعد از مرگش چنان محکم و ثابت در ايجاد يک جريان، يک سبک و بدعت ادبي تأثيرگذار و ماندگار باشد...
داستان کوتاهی از مجید اسطیری
29 آبان 1391 |
11:03
سر صبحانه از ننه پرسيد: «ننه، تو ميري شبه تماشا كني؟» ننه گفت: «نه ننه جان! حوصله ندارم.» بعد از من پرسید: «امسال كي عبدالله میخونه؟». گفتم: «نمیدونم.» پرسید: «کی امام حسین میخونه؟» گفت...
روایتی از کتاب کلیله و دمنه
22 آبان 1391 |
18:41
زاغي و گرگي و شگالي در خدمتِ شيري بودند و مسکن ايشان نزديک شارعي عامر. اشترِ بازرگاني در آن حوالي بماند به طلب چراخور در بيشه آمد. چون نزديکِ شير رسيد از تواضع و خدمت چاره نديد، شير او را استمالت نمود و از حال او استکشافي کرد و پرسيد
داستان کوتاهی از محسن کاویانی
22 آبان 1391 |
10:34
اسمش فرهاد بود ... اهل زور گفتن نبود، ولي حرف زور تو كتش نميرفت. از بچههاي «آبمنگل» بود، كل افتخارش اين بود كه بچّه محل فردينه! فردين اون موقع تازه داشت يه كم معروف ميشد...
حاشیهای بر «آواز بلند» از حسن كيقبادي
17 آبان 1391 |
18:40
سوژة داستان، در عين حال که گونهای دفاع مقدسي دارد، به فضاي خط مقدم نزدیک نمیشود. نويسنده پاي جنگ را به شهرهاي غيرمرزي باز كرده است و تبعات آن را بر زندگي مردم ساكن در يك شهر نشان داده است...