موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

تازه ها (شعر)

خوشا آن دم که موسی بی عصا بر نیل خواهد راند
غزلی از علی محمد مودب

خوشا آن دم که موسی بی عصا بر نیل خواهد راند

03 دی 1391 | 09:35
عطش های محرم در نگاهش بوده هر لحظه /علی در روزگار غربت خود چاه اگر کنده است /چه فرقی می کند تیغ و کلندش، مرد باید مرد!/زمین یا دشمن آری هر زمان رزمنده رزمنده است
مرا به نشئه گرم نگاه مهمان کن
غزلی از استاد محمد قهرمان

مرا به نشئه گرم نگاه مهمان کن

02 دی 1391 | 16:47
اگرچه گرد نشیند بر آستانه تو/ مرا که می رسم از گرد راه مهمان کن/ مرا به خانه کوچک، ولی پر از گل خود / که با بهشت شود اشتباه مهمان کن
 گردبادم در ره هموار می‌پیچم به خویش
چند غزل از استاد کیومرث عباسی قصری

گردبادم در ره هموار می‌پیچم به خویش

29 آذر 1391 | 13:55

از غم جان نیست گر بر دار می پیچم به خویش/برسر گفتارحق ، چون مار می پیچم به خویش/همچوفریادی که خیزد از گلوی کوهسار/درطنین درهم تکرار می پیچم به خویش
تو چشمه چشمه شكوفايي من و دو چشم تماشايي؟
غزلی از حسن دلبری

تو چشمه چشمه شكوفايي من و دو چشم تماشايي؟

27 آذر 1391 | 09:32
در آفتابي اين ايوان كنار فرصت يك فنجان/ به رغم تازه مسلمانان شراب کهنه دمي دارم/ اگر خموشم اگرغمگين در اين جماعت دم سنگين / تو زخمه ام بزن و بنشين ببين چه زير و بمي دارم
باران، این بافتار لطف  ظریف فرشتگان
شعری برای باران از قربان ولیئی

باران، این بافتار لطف ظریف فرشتگان

26 آذر 1391 | 23:12
باران/ با بی شمار دانه/ تسبیح آسمان./ باران/ ماهور و شور/ موسیقی تنفس روح/ آواز باستانی طنبور/
حالا پا به پای خاطرات تو /ما تموم راه گریه می کنیم
ترانه ای از حمید درویشی برای عموخلیل

حالا پا به پای خاطرات تو /ما تموم راه گریه می کنیم

26 آذر 1391 | 21:36

با سکوتش خیلی از حرفا رو گفت روح جنگلو تکون داد و نموند تکدرختی که تو ساحلی غریب با لبای تشنه جون داد و نموند بی قرار یه قراری شده بود که یه عمری بود با آسمونا داشت برای همین یه روزی بی خبر ما رو با تنهاییا تنها گذاشت سر سفره های شب نشین...
من از اين کوچه‌های تنگ، حسرت‌خورده می‌کوچم
دو غزل غریبانه از خلیل عمرانی

من از اين کوچه‌های تنگ، حسرت‌خورده می‌کوچم

25 آذر 1391 | 11:05

يک روز برمي‌گردم اما سرد، بر دوش نخلستاني از اندوه / آن روز بر بالين من بنشين، دلواپس فرداي ديگر باش / فردا نمي‌دانم چه خواهم شد، عمري نماز آشفته سر کردم / برمن نمازِ دل بخوان آن روز، با شعرهايم مهربان‌تر باش
شمشیر نداشتند، کلماتی داشتند
شعری از علی داودی به مناسبت دومین سالگرد تأسیس فارسی‌زبانان

شمشیر نداشتند، کلماتی داشتند

23 آذر 1391 | 05:30
شمشیر نداشتند/ کلماتی داشتند که توپخانه ها/ و عقل های ما را از کار می انداخت
«آ» مثل آب نیست مثل آتش است
شعری از سلمان نظافت یزدی برای حادثه پیرانشهر

«آ» مثل آب نیست مثل آتش است

20 آذر 1391 | 12:07

لبخندهاي سوخته ات/دست‌های مذابت/و صورت متلاشي‌ات که زیر خاک می‌رود./خبرت فراموش می‌شود/.../و مرگ درس آخر بود/که زودتر از همة ما زندگان ناچار/یاد گرفتی!
شعری از خلیل عمرانی
غزلی از خلیل عمرانی

شعری از خلیل عمرانی

19 آذر 1391 | 15:34

می خواستم در من صدای تازه‌ای باشی / حـسی شکوفـاتر، هوای تازه‌ای باشی/ با وسعت خاموش شبهایم بیامیزی / آوازها را ابتدای تازه‌ای باشی/
صفحه 144 از 149ابتدا   قبلی   139  140  141  142  143  [144]  145  146  147  148  بعدی   انتها