شهرستان ادب به نقل از خبرگزاری آنا: تعداد سیاستمدارانی که تظاهر میکنند، دروغ میگویند، حرفهایی را که باید به خودشان زد به مردم میگویند و آنچه را خود مسئولش هستند به گردن دیگران میاندازند، کم نیست. در ایران اگر سیاستگذاری و سیاستمداری درست داشتیم، اگر سیاستمدارِ خوب داشتیم، اگر وزیر و وکیل و مسئول و پادشاهِ عاقل و دلسوز داشتیم، آن تمدنی که مدام از آن حرف میزنیم و امروز دیگر این حرف زدنها پشیزی نمیارزد، به خیلی از ضعفهای ما منجر نمیشد.
چرا ما در طول تاریخ زیر بندِ اسارت و استعمارِ کشورهای همسایه و غیره رفتهایم و به آن افتخار هم داشتیم؟! چرا پیشرفت قدرتهای جهان را دیدیم و به جای تغییر رویۀ اسفناکِ خود، به وابستگی و کاسهلیسیِ آنها روی آوردیم؟ چرا وزیر و وکیل و هدایتکنندۀ یک کشور، باید به این سطح از حقارت برسد که از مردم و سرمایههای کشور دزدی کند؟ در چند سالِ اخیر، ارقام بزرگِ اختلاس را در رسانههامان جار میزنیم و برایمان عادی شده و دیگر فرقی ندارد جلوی عددهای دزدیده شده چند صفر نوشته شده باشد! چرا؟ خیال نکنید این دزدیها و احتکارها، رانتها و ثروتمند شدنهای بیاندازۀ بیتلاش و تولید و پسرفتِ کشور، مربوط به امسال و پارسال است. ما ایرانیهای عزیز، از گذشتهها چنین بودیم و هستیم و تا همتی نکنیم، همینگونه خواهیم ماند. هرچند همهمان دزد نیستیم و قصد تهمت هم نداریم؛ اما مگر سیاستمدار و وزیر و بالادستِ مردم، از غیر از مردم به بالا راه پیدا میکند؟! اگر خودمان به آن صندلیِ پشتِ میزِ اطلاعات و ریاست و قدرت تکیه بزنیم، فساد و غیرفساد، از زیر دستانمان بیرون نمیزند؟! تا ما اصلاح نشویم، سیاستمداران اصلاح نمیشوند و تا آنها خود را اصلاح نکنند و رویۀ غلطشان را تصحیح نکنند، ما از بیراهه هامان باز نخواهیم گشت. «بیکتابی» پاسخی به بعضی چراهاییست که گفتیم و با تعمیم این پاسخ، خود به چراهای دیگر پی میبرید. داستان بیکتابی به قلمِ تاریخیِ محمدرضاشرفی خبوشان به دست ما رسیده. داستانی که ما، میرزا یعقوبِ خاصّه فروش میشویم تا در کشمکش سیاستهای داخلی و خارجی، به دنبال آنچه میخواهیم راهی شویم و سیاستبازان را به بازی بگیریم تا ببینیم آیا میتوانیم معشوق خود را از چنگالِ جاهلانِ وطنفروش بازپسگیریم یا نه؟ بیکتابی تلنگری ست دقیق، زیبا و ظریف، به تمام سیاستبازان و سیاستدوستان؛ به تمام بالادستان و عوام و خواص. به جای این که بگردید به دنبال روشها و علوم و تاریخی که چرا و چگونه آمریکا و غرب، پیشرفت کرد و ما نکردیم، اگر این رمان را بخوانید به پاسخی جالب و بیچونوچرا خواهید رسید. بیکتابی، رمانی است به قلمِ محمدرضا شرفی خبوشان، منتشر شده از شهرستان ادب. غافلان! چهرۀ معشوق چنین نیست که پنداریدش / ماردوشیست که سرخاب به رویش زده است
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز