شهرستان ادب: ستون شعر سایت شهرستان ادب را با چند رباعی تازه از «میلاد عرفانپور» بهروز میکنیم:
کفریم، تو زنده کن به ایمان ما را
عیبیم، تو رحم کن بپوشان ما را
صبر تو کشاندهست به عصیان ما را
اینقدر مخواه نامسلمان ما را
کی میشود از مهر تو، شرمنده نشد
یا بندهنوازی تو را بنده نشد؟
از خشم تو بندۀ گنهکار گریخت
اما به کسی جز تو پناهنده نشد
آن محرم چشمههای تسنیم، کجاست
آن سینۀ خالی از غم و بیم، کجاست
گیریم که بگذرد خداوند از ما
ذوقی که بهشت را بفهمیم کجاست؟!
اشک آوردم، آتش آه آوردم
هم نامه و هم روی سیاه آوردم
هرکس به تمنای تو چیزی آورد
من هیچ نداشتم، گناه آوردم
با آنکه دمی نبوده خرسند از من
هرگز نبریدهاست پیوند از من
از این همه عیبپوشیاش حیرانم
انگار حیا کرد خداوند از من!
از تن بگذر، تدارک رفتن کن
تاریک نمان، چشم و دلی روشن کن
عریانی محشر است، در پیش رفیق!
احرام نبستی، کفنی بر تن کن
ای نفس! تو را نمازِ خجلتباریست
هر رکعت تو، منت بیمقداریست
مغرور مشو، به داغ پیشانی خویش
در فاصلۀ دوسجده، استغفاریست
در سینه، هزار عیب پنهان داریم
از کعبۀ دل، روی به شیطان داریم
هیچیم و غم فلان و بهمان داریم
موریم و گلایه از سلیمان داریم