و داستان تو این بود: مهربانی بود
که مهربانی آموخت، مهربانها را
فاطمیه فرصتی است برای روشنی بخشیدن دل در زلال اشک و تیمم و تبرک به چادری که پلی است بین ظلمت و نور. فاطمیه که میآید دلها همچون پرندهای رها، عزم آستان افلاکیاش میکنند و در این بین شاعران زیارتی عشاقانهتر دارند. زیارتی که در آن با انبوهی از واژگان حزین به پایبوس بانوی آبهای جهان میروند.
بر هیچکس پوشیده نیست که دریای فضائل و مصائب صدیقۀ کبری را نمیتوان در قالب کلماتی متناهی بیان کرد و کلام در بیان اوصافش به لکنت میافتد؛ با این حال چشیدن نمی از آن نیز توفیق سترگی است که شامل «محمد سعید میرزایی» شده و طبع او را مزیّن کرده است به ذکر مناقب فاطمی در «عهد عقیق؛ یعنی مکاشفات گل سرخ».
«عهد عقیق؛ یعنی مکاشفات گل سرخ» نام مجموعه شعری است که از دو بخش غزل و نوحه تشکیل شده است. بخش اول شامل شصت و سه غزل میشود و بخش دوم را دوازده نوحۀ فاطمی در بر گرفته است. غزلهای این مجموعه را میتوان منظومهای نامید که هر غزل در ادامۀ دیگری میباشد و به نوعی شکل داستانی در آن به چشم میخورد. نکتۀ جالب در این بخش، وزن غزلیات است که همه در یک وزنِ «مفاعلن فعلاتن مفاعلن فاعل» میباشد و اگر چه تک وزن بودن اشعار، غالبا سبب یکنواختی کتاب میشود اما در عهد عقیق، همین آهنگ منظم برای شکل گرفتن منظومه به کمک سعید میرزایی میآید و به زیباتر شدن آن کمک میکند. در نخستین غزل اشارهای دارد به بشارت عیسی بن مریم از حضرت خاتم النبیا (ص) و خاندان نورانی ایشان:
مسیح گفت که نوری است آسمانها را
گلی که هر سحر آواز داده جانها را
و گم شدند رسولان پیش از این، پی او
که آتشی است به جا مانده کاروانها را
دوازده گل سرخاند آن سوی ملکوت
فرشتگان خدا دیدهاند آنها را...
شاعر در غزل دوم و سوم با نگاهی به حدیث شریف «يـا أَحْمَدُ! لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما» به خلقت حضرت زهرا(س) و در پی آن آفرینش کائنات میپردازد و در چهارمین شعر که تنها دو بیت دارد، میخوانیم:
فقط به خاطر تو عرش و فرش حاصل شد
به اشک چشم تو خاک وجود ما گل شد
خدا به عشق تو ما را سرشت و از چشمت
چکید قطرهای از اشک و نام او دل شد
در غزلهای بعدی مدح و مناقب حضرت زهرا(س) یک به یک بیان میشود و از شعر چهاردهم تا هفدهم شاعر وارد مرثیه میشود و واژهها لباس ماتم به تن میکنند:
شکسته بود و نماز نشستهاش را خواند
دعای سوختۀ قلب خستهاش را خواند
به سجده رفت غریبانه چون گلی پرپر
و ذکر سبحۀ از هم گسستهاش را خواند
و آشیانه قفس بود، خانه ویرانه
کبوتر به حرم دست بستهاش را خواند...
حالا شاعر دوباره زبان به ستایش فاطمه(س) میگشاید تا عظمت بانویی که در خانه بستری است را نشان بدهد و از غم فراگرفته شده در عالم لاهوت و ناسوت سخن بگوید. شاعر همانگونه که مداح مادر است به الم و غمهایش نیز اشاره میکند. حالا در اشعار گاه فضایل فاطمه(س) از زبان پیامبر(ص) بیان میشود و گاه علی(ع) از برترین بانوی جهان میگوید و دلسوزتر از همه آنجاست که خود فاطمه(س) در بستر از مصائب خود سخن میگوید.
چو شمع بالشم آهسته زیر سر بگذار
ز رعشه تاب ندارم دگر سر و پا را
نبود تاب که پهلو نهم به پهلویی
وگرنه خواب نبودم شبی ز شبها را
نمازِ غیر، روا نیست بر جنازۀ من
و امر کرد به دفن شبانه مولا را
نخ تسبیحی که تمام شصت و سه غزل را به نوعی به هم مرتبط میکرد شبکهای واژگانی همچون مسیح، کلیم، مریم، سلسلۀ انبیا، اصطفا، ایلیا، شّبر شبّیر و... است که همه، ذهن را ارجاع میدهند به کتابهای عهد عتیق و خبرها و نشانههای پیامبرانشان از رسول خاتم(ص) را بازگو میکنند. اینگونه است که دید مخاطب نسبت به نام کتاب نیز جلوهای تازه مییابد و فضایل فاطمی را در گسترهای عظیمتر به تماشا مینشیند. آخرین غزل از «عهد عقیق؛ یعنی مکاشفات گل سرخ» نیز اشاره به همین موضوع دارد و حسن ختام این دفتر است:
و آب، آب و چه دانی که چیست آب،غ کتاب
نوشته با کلماتی که نیست غیر از آب
قسم به اشک رسولان که در مصیبت تو
کتابهای ازل را سپردهاند به آب
تو را کشید نبی چون کتاب در آغوش
و مهر بوسه نهاد، این دعای ختم کتاب!
نوحههای فاطمی بخش دوم کتاب است که دوازده نوحه در آن حضور دارد. زبان همۀ نوحهها به صورت عامیانه و شکسته است و تاکید هر کدام بیشتر بر احساسات و عواطف است. واژههای ساده و روان مشخصۀ اصلی نوحههاست و هر کدام برای سبکی خاص نوشته شدهاند که آن سبک در لوح فشردهای به کتاب پیوست است.
«دفتر هنر و ادبیات هلال» در سال 1389، توسط حسین فتحی این مجموعه را گردآورده و در 5000 نسخه منتشر ساخته است. «عهد عقیق؛ یعنی مکاشفات گل سرخ» در 128 صفحه با قطع پالتویی است و 3200 تومان قیمت دارد.
محمد غفاری