چه نور بود كه «زهرا» نبود و زهرا بود؛
- گلي هنوز شكوفا نبود و زهرا بود
چه نور بود كه آدم نماز او را ديد؛
چه نور بود كه حوّا نبود و زهرا بود؛
فرشتگان همه گفتند: نور پاكي بود
كه مثل هيچ از ما نبود و زهرا بود
همانكه در شب هستي سفينه بود و نجات
نبود خشكي و دريا نبود و زهرا بود
چه نور بود كه پيش از وجود، روشن بود؛
چه نور بود كه دنيا نبود و زهرا بود؛
چه نور بود به سيب بهشت در معراج؛
- كه جبرئيل در آنجا نبود و زهرا بود
مگر كه ميشود اي مهربانترين مادر
يگانه «اُم ابيها» نبود و زهرا بود؛
مگر كه ميشود اي گوهر شريف ولا!
حقيقت دل مولا نبود و زهرا بود؛
به روي مسجد پيغمبر خدا، يك عصر
در سراي كسي وا نبود و زهرا بود
فرشته، چون كه صفات پيامبر را ديد
به خويش گفت كه زهرا نبود و زهرا بود
رضا جميل و توكل جميل و صبر جميل
نه ممكن است كه زيبا نبود و زهرا بود
در آن شبي كه به خاكش سپرد مولا، گفت:
چه خوب بود كه فردا نبود و زهرا بود
چه خوب بود كه هستي نبود و فاطمه بود
چه خوب بود كه دنيا نبود و زهرا بود
چه خوب بود اگر ساية غريب علي
به خاكِ فاطمه اينجا نبود و زهرا بود