شهرستان ادب: «خورشید در عبای تو پیچیده است» نام مجموعه شعرهای آیینیِ چهرهی درخشان شعر جوان امروز، مرتضی حیدری آل کثیر است. آل کثیر پیش از انتشار این مجموعه نیز به خاطر غزلهای خیالانگیز و تصاویر شگرف و مناظر بدیع شعرهایش شاعری شناخته شده بود. غزلی که نام کتاب هم سطری از آن است، برای حضرت امام جواد سروده شده است، که با مناسبت شهادت ایشان آن را میخوانید.
زندان به خواب رفته و در گوشش غوغای رد پای تو پیچیده است
شب نیست، از تراکم خاموشی، خورشید در عبای تو پیچیده است
باران تلاش میکند از اشکت یک حرف تازه کشف کند اما
اقلیم گریههای تو مرموز و دنیای چشمهای تو پیچیده است
بغداد _این طبیعت روزن کش_ آیا از این دریچه خبر دارد؟
یا نور بی اجازهی زندانبان در باغ ربنای تو پیچیده است؟
آه ای سجود یکسره! با زنجیر، زیباتری به چشم خدا انگار
طوق ستارگان جهان امشب بر قابی از حیای تو پیچیده است
بنگر! از این دریچه نگاه باد، دزدانه بر نگاه تو میافتد
برگی، پیام سبز خدایی را، در نامهای برای تو پیچیده است
شب مثل قبل شعله ور است اما، دنیا برای بار نُهم دنیاست
خورشید، کوچه کوچهی ظلمت را نُه بار در ازای تو پیچیده است