شهرستان ادب: زین پیش در این صفحات چند غزل زیبا از غزلسرای کم نظیر و توانای هم روزگارمان آقای عباس چشامی خواندهاید. اکنون هم زمان با ایام ولادتِ مولیالموحدین علی ابن ابیطالب (علیه اسلام) شما را به خواندنِ شعری خواندنی از این شاعر خراسانی میهمان میکنیم.
نام تو را زیاد شنیدیم، در حسرت مرام تو مانده
ای اولی که سکهی مردی تا همچنان به نام تو مانده
تو واژهای به ژرفی دریا، تو مشکلی به هیئت آسان
ای تا همیشه پای قلمها، در بحر عین و لام تو مانده
ای عاشقان برای پرستش _تا بوده_ بعد حق به تو مدیون
ای شاعران برای سرودن _تا هست_ زیر وام تو مانده
عقل، آسمان این همه عاقل، در پلهی نخست تو عاجز
عشق، افتخار آن همه مجنون ، زنجیری مدام تو مانده
هم ماه در حضور تو کودک ، هم مهر در رکاب تو تاریک
هم روز در مسیر تو لنگان ، هم شب در احترام تو مانده
ای هر که دیده رنگ سلامت، لبخند تو شکسته و زخمی
ای هر که برده لذت شیرین، همواره تلخ کام تو مانده
بعد از چه قدر سال که گفتی ، بعد از چه قدر سال که نشنید
آنک به سوی ظالم و مظلوم، انگشت اتهام تو مانده
نهجالبلاغه کو که بخوانند؟ نهجالبلاغه کو که بفهمند؟
این گوشها چه قدر هراسان از سیلی کلام تو مانده
بادا که تا هنوز بیفتد این جا کلاه از سر دنیا
بیچاره او که خیره سرانه دنبال گردِ بام تو مانده
ما هر قدر که خاک تو باشیم، قنبر فقط یکی ست، یگانه است-
فخر فقط برای تو بودن در قبضهی غلام تو مانده
آه ای تمام! من چه بگویم ، بگذار تا تمام شود شعر
گفتم تمام، خوب نگفتم، کو مهدی؟ انتقام تو مانده