موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
شعری از غلامرضا سازگار

محمد را، محمد را، محمد را تماشا کن!

08 خرداد 1394 03:12 | 1 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.33 با 6 رای
محمد را، محمد را، محمد را تماشا کن!

شهرستان ادب: عید میلاد شاهزادۀ کربلا و روز جوان به همۀ شما شهرستان ادبی‎ها و جوان‎های امروز و دیروز مبارک!

سال گذشته در سالروز میلاد حضرت علی اکبر (علیه السلام) و روز جوان، شعری بسیار زیبا از یکی از شاعران جوان و توانای کشورمان آقای محسن رضوانی خواندیم: «نذر جوان»

امسال سراغ خواندن شعر یکی از جوانان قدیم یعنی استاد غلامرضا سازگار در ستایش حضرت علی اکبر می‎رویم.


در ولادت حضرت علی‌اکبر

الا ای ماه شعبان! ماه احمد را تماشا کن 
جمال بی‌مثال حیّ سرمد را تماشا کن 
در اقطاع زمین خلد مخلّد را تماشا کن 
محمّد را محمّد را محمّد را تماشا کن 

ولادت یافت با حُسن رسول‎الله، زیبایی 
جمـال ماه لیلا را ببین با چشم زهرایی 

 
مبارک باد بر ثارالله‌ این جانِ حسین است این 
ببوسیدش بخوانیدش که قرآن حسین است این 
دُرِ دریای رحمت، زیب دامان حسین است این 
چراغ ماه، یا خورشید تابان حسین است این؟ 

شگفتـا در جمال او جمال کبریا بینم 
حسن بینم، علی بینم، نبی بینم، خدا بینم 


امیرالمؤمنین جدّ و علی شد نام نیکویش 
صدای «یا علی» آید به گوش از تار هر مویش 
علی خصلت،علی هیبت، علی خُلقش، علی خویَش 
عجب نبْوَد که بابا بوسه آرد بر دو بازویش 

علی، ای نفْس پیغمبر! پیمبر بین، پیمبر بین 
به روی دست لیلا حضرتِ عباسِ دیگر بین 

 
خداوندا چه خوانم گر نخوانم روح ایمانش 
حسین ابن علی پیغمبر و این است قرآنش 
دهان و چشم و ابرو: کوثر و تطهیر و فرقانش 
حسین ابن علی پیغمبر و این است قرآنش 

وجودش از وجود رحمۀ للعالمین گوید 
یقین دارم که صورت‌آفرینش آفرین گوید 


سـزد تا خاتم پیغمبران گوید ثنای او 
عجب نبْوَد اگر جبریل وحی آرد برای او 
دوای درد جان اهل دل در خاک پای او 
بهشـت روح ثارالله، حُسـن دلربای او 

امیرالمؤمنین، زهرا، پیمبر دوستش دارد 
امام مجتبی همچون برادر دوستش دارد 

 
قیامت قامتان بستند قامت بهر تعظیمش 
هزاران بوذر و مقداد و سلمانند تسلیمش 
سر و جان همه خوبان عالم باد تقدیمش 
علوم اوّلین و آخرین محتاج تعلیمش 

نبی را نورعین است این چراغ عالمین است این 
حسین‌بن‌علی را جان، علی‌بن‌الحسین است این


چـه قرآنی که بـا قرآن توانی کرد تفسیرش 
چه خورشیدی که از خورشید دل برده است تصویرش 
بـه هنگام رجز تکبیـر می‌نازد بـه تکبیرش 
شجاعت رنگ می‌بازد به پیش برق شمشیرش 

«کرامت»خشتی از کویش«دعا»دائم دعاگویش 
«ادب»خاک کف پایش،«شرف»ریگ ته جویش 


الا ای خضرِ رحمت تشنه‌کامِ لعلِ لب‌هایت! 
خجل گردیده زیبایی، ز شرم روی زیبایت 
زیارت نامۀ زوار ثارالله، سیمایت 
حسین ابن علی گردیده محو قد و بالایت 

جلال احمد و آلش، جمال الله تمثالت 
سر و جان خاک درگاهت، دل بابا به دنبالت 


همانا گرد خورشید ولایت ماه یعنی تو 
شهیدان فضیلت را چراغ راه یعنی تو 
محمّد را تجلای جلال و جاه یعنی تو 
ولی‌الله فرزندِ ولی‌الله یعنی تو 

تو روح عشق و ایمانی، تو ثارالله را جانی 
تو هم دلبند توحیدی تو هم فرزند قرآنی 

 
تو وجه اللّهی و از احمد مختار دل بردی 
تو سیف اللّهی و از حیدر کرار دل بردی 
تو از خون خدا در مکتب ایثار دل بردی 
تو حتی از عدو در عرصۀ پیکار دل بردی 

تو تا صبح قیامت نور دادی خلق عالم را 
تو از بار مضامین سبز کردی نخل «میثم» را 

 


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • محمد را، محمد را، محمد را تماشا کن!
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: