ساعاتی پیش باخبرشدیم استاد غلامرضا شکوهی عزیز، شاعر بزرگ خراسانی و پیشکسوت شعر آیینی کشورمان دار فانی را وداع گفتند. اندوهگینیم که این بزرگمرد ادبیات امروز ما را در این دنیا تنها گذاشت و شادمانیم که این عاشق دیرین حضرت علیابنموسیالرضا (ع)، در آستانه میلاد آن حضرت، سفر ابدی خود را به سوی معاشیق ازلی خویش آغاز میکند. امید که دریای رأفت و آغوش ضمانت امام هشتم ملجأ و پناه این شاعر شوریده و عاشق باشد.
مجموعه شاعران و همراهان موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب درگذشت این شاعر را بزرگ را به خانواده ایشان و جامعه ادبی تسلیت میگویند و برای روح آن بزرگوار غفران و رضوان الهی را آرزومندند.
گفتنیست زندهیاد استاد غلامرضا شکوهی متولد سال 1328 در تربت جام خراسان و از پیشگامان غزل نو و غزل آیینی و مذهبی کشورمان بود. از جمله کتابهای ایشان میتوان به «صد پرده آواز خاموش»، «آهی بر باغ آیینه»، «یک ساغر نگاه» و «سرمه در چشم غزل» اشاره کرد.
پیش از این شعرهای زیادی از استاد شکوهی در سایت شهرستان ادب منتشر شده بود که از آن جمله میتوان به «سه غزل برای حضرت زهرا» و «دو غزل برای عید غدیر» اشاره کرد.
گفتنیست آخرین شعرخوانی استاد شکوهی شب پیشین در شب شعر بزرگ «مقام رضا» بود که با همت موسسه شهرستان ادب برای پاسداشت ادبی ایام میلاد حضرت رضا علیه السلام برگزار شده بود. در این مراسم با حضور برترینهای شعر معاصر از سوی شهرستان ادب و آستان قدس رضوی از استاد شکوهی به عنوان چهره برجسته شعر رضوی تقدیر به عمل آمد.
و اما شعری که دیشب استاد شکوهی در آخرین شعرخوانی خود در ستایش امام رضا خواند:
ذکر پابوس شما از لب باران میریخت
ابر هم زیر قدمهای شما جان میریخت
هر چه درد است به اميّد دوا آمده بود
از کفِ دست دعای همه درمان میریخت
عطر در عطر در ایوان حرم میپیچید
بر سر دوش همه زُلف پریشان میریخت
نور در آینههای حَرَمت گُل میکاشت
از نگاه در و دیوار گُلستان میریخت
روی انگشت همه شوق دعا پَر میزد
از ضریح دِلتان آیه احسان میریخت
چشم در قاب مفاتیح، تو را خط میبُرد
روی اسلیمی لب نام تو طوفان میریخت
بَس که در کوچهی دیدار غریب آمده بود
در شبستان حرم شام غریبان میریخت
روز بر قامت خورشید فلک، شب در ماه
نور از چشمه خورشید خراسان میریخت