3 شعر از زندهیاد غلامرضا شکوهی برای امام رضا علیه السلام
27 آبان 1396
17:51 |
0 نظر
|
امتیاز:
4.33 با 9 رای
شهرستان ادب: ضمن عرض تسلیت به مناسبت سالروز شهادت امام رضا علیه السلام، به همین مناسبت سه شعر از مرحوم استاد غلامرضا شکوهی را به شما تقدیم می کنیم. گفتنی است شعر سوم آخرین شعری است که این شاعر گرانقدر در وصف علی ابن موسی الرضا سروده است.
در گوشهای ز صحن تو قلبم نشسته است
دل، طوقِ الفتی به ضریح تو بسته است
چون دشتهای تشنه در این آستان قدس
در انتظار ابر عنایت نشسته است
چون ذره بر ضریح خود ای روح آفتاب!
ما را قبول کن که دل ما شکسته است
فوج کبوتران تو آموخت عشق را
پرواز نور در حرمت دسته دسته است
دریاب روح خستۀ ما را که مثل اشک
دیگر امید ما ز دو عالم گسسته است
میآید از تراکم عالم به این دیار
قلبی که از تزاحم اندوه خسته است
ذکر پابوس شما از لب باران میریخت
ابر هم زیر قدمهای شما جان میریخت
هر چه درد است به اميّد دوا آمده بود
از کفِ دست دعای همه درمان میریخت
عطر در عطر در ایوان حرم میپیچید
بر سر دوش همه زُلف پریشان میریخت
نور در آینههای حَرَمت گُل میکاشت
از نگاه در و دیوار گُلستان میریخت
روی انگشت همه شوق دعا پَر میزد
از ضریح دِلتان آیه احسان میریخت
چشم در قاب مفاتیح تو را خط میبُرد
روی اسلیمی لب نام تو طوفان میریخت
بَس که در کوچهی دیدار غریب آمده بود
در شبستان حرم شام غریبان میریخت
روز بر قامت خورشید فلک، شب در ماه
نور از چشمه خورشید خراسان میریخت
مضمون بـــکر غیـــر تو پیــدا نمی کنم
تا مدح توست،لب به سخن وا نمی کنم
معنای پاک اسم تو در هیچ واژه نیست
مــن با پیاله دست به دریــا نمـی کنم
در وصفت آستین سخن را به هیچ روی
صد سینه حـــرف دارم و بـالا نمی کنم
آنـقدر سـر بلنــد بر ایـــوان نشستـه ام
کز خانـه هم بجــز تو تمـاشـا نمی کنم
من ذره ام که خانه خورشید خویـش را
از هیچـکس بجــز تو تقاضــا نمـی کنم
ای گنبد همیشه مطهر به عطــر اشک
جــز در حــریم کوی تو مــاوا نمـی کنم
در آستان بخشش تو چون حضور شمع
جز با سرشک و شعله مدارا نمی کنم
نامم اگر "غلام رضا" هست خویش را
بــا نـــردبان اسم تــو بـــالا نمـی کنم
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.