شهرستان ادب: مثنوی «شیعهنامه» سروده زندهیاد محمدرضا آقاسی یکی از مهمترین مثنویهای انتقادی و عرفانی تاریخ ادبیات انقلاب است که توانسته محبوبیت و اقبال کمنظیری را در جامعه ایران بههمراه داشته باشد. در سطرهای ابتدایی این مثنوی مهم مرحوم آقاسی که خود به نوعی به درویشیگری منتسب یا متهم بود، به روایتی انتقادی از جامعه درویشان امروز ایران، به ویژه گروههای منحرف میپردازد. در این روزها بازخوانی این سطرها بیمناسبت نیست:
ساقی امشب باده از بالا بریز باده از خمخانه مولا بریز
باده ای بیرنگ و آتشگون بده زانكه دوشم دادهای افزون بده
ای انیس خلوت شبهای من میچكد نام تو از لبهای من
محو كن در بادهات جام مرا كربلایی كن سرانجام مرا
یا علی درویش و صوفی نیستم فاش میگویم كه كوفی نیستم
لیك میدانم كه جز داندان تو هیچ دندان لب نزد بر نان جو
یا علی لعل عقیقی جز تو نیست هیچ درویشی حقیقی جز تو نیست
لنگ لنگان طریقت را ببین مردم دور از حقیقت را ببین
خیل درویشان دكان آراستند كام خود را تحت نامت خواستند
خلق را در اشتباه انداختند یوسف ما را به چاه انداختند
كیستند اینان؟ رفیق نیمهراه وقت جانبازی به كنج خانقاه
فصل جنگ آمد تماشاگر شدند صلح آمد لاله پرپر شدند
دل به كشكول و تبرزین بستهاند بهر قتلت تیغ زرین بستهاند
موجها از بس تلاطم كردهاند راه اقیانوس را گم گردهاند ...
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز