افطار گریه - چهارپاره عباس احمدي براي ميانمار
19 شهریور 1391
11:32 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 1 رای
باز افطار گریه در رمضان
جزو اعمال واجبم شده است
لب به چیزی نمی زنم جز اشک
خون دل قوت غالبم شده است
میوه استوایی صهیون
مثل زهر است تلخ و بد مزه است
شِمر نام قدیمی تین سین
آراکان نام دیگر غزّه است
رو به باران موسمی باز است
چشم معصوم کودکی مرده
چند بودای چند صد متری
داخل غار خوابشان برده
طبق معمول سرد و خاموشند
موج های مبلّغ پوچی
باز مات نمایش نوبل است
بانوی صلح، آنگسان سوچی
گرچه سست است لانهاش، مگذار
در دلت عنکبوت خانه کند
خاور دور را به تار بلا
بدل از خاور میانه کند
زود باشد سپاه ابرهه هم
بچشد طعم سیلی سجّیل
هان بگویید با بنی هاشم
که قریب است برق "عام الفیل"
آسیاب سقوط خفاشان
چند وقتی است نوبتی شده است
دشمن از ما به وحشت افتاده
قلب مان بمب ساعتی شده است
می شویم ای روهینگیا، آوار
بر سرِ شرک مثل سونامی
با تو خرمای کفر را بخوریم
ای مسلمان چشم بادامی
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.