شعری از شمس الدین فلاح هاشمی
19 شهریور 1391
11:52 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 1 رای
صبور باش برادر
صبور باش و حلیم...
حلیممان داغ است!
زیر خنکای اتاقم
تصویر تو را دیده ام
آتش و لاش و مجروح
آشمان خوب است!
این روز ها آشفته ام
خشمگین و غیرتمند
پلاکارت بزرگی در دست
رفیقمان طعنه ای بر لب
ردیفمان کشک است!
ربنا...
ربنایی به عشق خرما
ربنای تو اما...
مبهم است
حرف با تو بسیار است
بعد از افطار خواهم گفت...
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.