موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

تازه ها (شعر)

پشت سر این سراب ها آبی هست
سه رباعی از حمیدرضا نظری

پشت سر این سراب ها آبی هست

19 مهر 1391 | 17:27

کس غیر تورهسپار این جاده نشد/ اینگونه برای مرگ آماده نشد/ ای برگ به باد رفته غیر از تو کسی/ بر چوبه ی دار خویشتن زاده نشد
عاشقان هستند، شعرهای عاشقانه لب به لب زنده است
غزلی از زکریا اخلاقی

عاشقان هستند، شعرهای عاشقانه لب به لب زنده است

17 مهر 1391 | 18:33

زندگی جاری است، در سرود رودها شوق طلب زنده است/ گل فراوان است، رنگ در رنگ این بهار پر طرب زنده است
در این قفس نفسی دارم پرنده وار تپیدن ها
غزلی از یوسفعلی میرشکاک

در این قفس نفسی دارم پرنده وار تپیدن ها

11 مهر 1391 | 22:15
شب است و پنجره ای دارم که روبروی تهی باز است/ شکسته حنجره ای دارم که قاب خالی آواز است/ در این قفس نفسی دارم پرنده وار تپیدن ها/ که رفت و آمد سنگینش شکسته بالی پرواز است
چارده قرن است که مادر صدایم می زند
غزلی از سید وحید سمنانی

چارده قرن است که مادر صدایم می زند

11 مهر 1391 | 18:44

فرصت پرواز سبزی داشتم تا مرز عشق/ زرد درماندم دلم کافر صدایم می زند/ موج اشکم را به چشم انداز طوفان می زنم/ پشت طوفان عطش، کوثر صدایم می زند
پدرم کوه بردباری بود
شعری از سعید بیابانکی

پدرم کوه بردباری بود

11 مهر 1391 | 18:00
عید آن سال ،حوض خانه ما/ گل نداد و گلوله باران شد/ پدرم رفت و بعد هشت بهار/ پوکه های گلوله گلدان شد
من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم
غزلی از نغمه مستشار نظامی

من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم

11 مهر 1391 | 17:50

من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم/ شادم که مثل عده معدودی،شعری برای نام نمی سازم
آغاز كن مكالمه ای وحشیانه را
غزلی از قربان ولیئی

آغاز كن مكالمه ای وحشیانه را

10 مهر 1391 | 14:25
در جست و جوی كشف زبانی تپنده ام/ هم ریشه با زبان تو، همذات آسمان/ آن سان كه كودكان تخیل روان شوند/ دنبال بادبادك شعرم دوان دوان
اگر دست من و گنجشک‌ها بود...
سه دوبیتی از سیدحبیب نظاری

اگر دست من و گنجشک‌ها بود...

10 مهر 1391 | 13:27
خبر از یک بهار آشنا نیست/ کسی حتا نمی‌پرسد: «چرا نیست؟»/ اگر دست من و گنجشک‌ها بود.../ ولی دست من و گنجشک‌ها نیست
دوستان، یک دقیقه جمع شوید
اخوانیه ای از امید مهدی نژاد

دوستان، یک دقیقه جمع شوید

10 مهر 1391 | 05:24
پیش‌درآمد: دوستان، یک دقیقه جمع شوید/ از لسان بگذرید و سمع شوید/ مثل پروانه محو شمع شوید/ دوستان، یک دقیقه جمع شوید
آی مردم مگذاريد که شب تار شود
دو غزل از صادق عصیان شاعر برجسته افغانستانی

آی مردم مگذاريد که شب تار شود

09 مهر 1391 | 23:22
صادق عصيان در سال ۱۳۵۲ خورشيدی در آقکپرک ولايت بلخ به دنيا آمد . در سال ۱۳۷۵ از دانشگاه بلخ فارغ التحصیل شد و به عضویت هیئت علمی در آن دانشگاه پذيرفته شد. او قریب دو دهه است که شعر مي سرآيد.
صفحه 147 از 149ابتدا   قبلی   140  141  142  143  144  145  146  [147]  148  149  بعدی   انتها