موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

تازه ها (شعر)

غزلي از سجاد ساماني

19 شهریور 1391 | 15:38
من کویری خشکم اما ساحلی بارانیم/ ظاهری آرام دارد باطن طوفانیم/ مثل شمشیر از هراسم دست و پا گم می کنند/ خود ولی در دستهای دیگران زندانیم
وا می شود هر روز شب بویی به دستت/ وقتی نوازش می شود مویی به دستت/ از کودکی موسیقی ات را گوش دادم/ وقتی تکان می خورد نأنویی به دستت
چند رباعي از حميدرضا نظري

چند رباعي از حميدرضا نظري

19 شهریور 1391 | 15:36
از اصل وجود خویش دورم چه کنم/ هجران زده‌ام ولی صبورم چه کنم/ آب از سر من گذشت دریا، دریا/ من ماهی این تنگ بلورم چه کنم

غزلي از پيمان طالبي

19 شهریور 1391 | 15:35
با این همه، ما بلند پروازیم ، در قافیه ها به فکر اعجازیم/ ما صاعقه ایم گوش شیطان کر، ما بارقه ایم چشم شیطان کور
به اتاقی جدا تو را بردند/ گرچه بیماری تو مسری نیست/ چهره ات کاملا عوض شده است/ این خودت نیستی خدایا کیست
شعری برای "ننه علی"
غزلی از دکتر محمدرضا ترکی

شعری برای "ننه علی"

06 شهریور 1391 | 12:38

این چه داغی ست که بی شعله تو را می سوزاند | این چه شوری ست که آتش زده در جان تو بود | مادر هرچه شهیدی تو و فرزند تو نیز | یکی از خیل عزیزان و شهیدان تو بود

شعری از علی فردوسی

06 شهریور 1391 | 11:14

این بمب های باخته خیلی هنر کنند شمشیر های آخته را تیزتز کنند "قد قامت الصلوه"، علی های شهر من رسم است اقتدا به نماز پدر کنند غیرت مکیده اند از آغوش مادران با خونشان عجین شده سینه سپر کنند گیرم کلاس جبهه شود، میز خاکریز "حیّ علی الجهاد"...

همان ساعت که سر می‎زد سپیده به خاک افتاد آن سیب رسیده همه تن خون و پیراهن تر از خون میان آن‎همه تکذیب و تأیید برای ادعاهایش نمی‎دید دلیلی واضح و روشن‎تر از خون
برای" آیات القرمزی " ماهی قرمز نوروز بحرین
دو غزل از علی محمد مودب

برای" آیات القرمزی " ماهی قرمز نوروز بحرین

21 مرداد 1391 | 15:28
ترسیده از چیزی مگر دریا کز اینسان/ با موج موجش رعشه های بی بهانه است
صفحه 149 از 149ابتدا   قبلی   140  141  142  143  144  145  146  147  148  [149]  بعدی   انتها