موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

شعر

شعر جوان انقلاب در دماوند اردو مي زند
شهرستان ادب برگزار می نماید

شعر جوان انقلاب در دماوند اردو مي زند

21 شهریور 1391 | 11:05
يش از يکصد نفر از شاعران جوان انقلاب اسلامي در اردويي در دماوند گرد هم مي آيند تا ضمن آشنايي با آثار يكديگر از نظرات پيشكسوتان شعر انقلاب در قالب برپايي كارگاه هاي مختلف استفاده كنند.

غزلی از رحیمه مهربان

19 شهریور 1391 | 16:26
دل."سوخته"ایم از غم و پر سوز و گدازیم هیهات اگر با ستم و ظلم "بساز"یم! ماه رمضان آمده، تاثیر دعا هست آن.قدر که یک ضربه ی شستی بنوازیم از آتش بودائی.تان هیچ نترسیم چون ما همگی مشتعلِ طورِ نمازیم! نفرین به نُوبل های دروغین...
 شاعر نقاش و نقاش شاعر
مصاحبه ای متفاوت با علی داودی

شاعر نقاش و نقاش شاعر

19 شهریور 1391 | 16:24
علی داودی از طایفه «نقاشان شاعر» و «شاعران نقاش» است. از آنها که با کلمات صورت‌گری می‌کنند و در قالب نقش‌ها و خط‌ها شاعری. در دانشگاه شاهد کارشناسی گرافیک
راضیه رجایی شاعر توانمند کشورمان خبر از اعلام فراخوانی برای انتشار جلد دوم کتاب آیات بیداری داد و گفت: به دنبال استقبال شاعران از جلد اول و ارسال اشعاری با موضوع بیداری اسلامی، تصمیم بر این شد که جلد دوم این کتاب با اعلام فراخوانی برای گردآوری اشعار ...
غزلي از ميلاد عرفان پور

غزلي از ميلاد عرفان پور

19 شهریور 1391 | 15:52
شد به آهنگ عجيبي خاك ما زير و زبر/ خانه ها لرزيد و لرزيدند دل ها بيشتر/ آن تكان ناگهاني تا هميشه خواب كرد/ كودكان خفته در گهواره را بار دگر
دکتر رضا شیبانی شاعر تبریزی

یادداشتهایی از دیار صبر و زلزله1

19 شهریور 1391 | 15:49
یادداشت هایی از دیار صبر و زلزله-1 1-الان در اهر هستم.شهر کمی استرس دارد.از لحظه ی زلزله ما تنها داروخانه ی فعال شهر بودیم.بلافاصله وضعیت داروخانه را که به هم ریخته بود سر و سامان دادیم و از همان شب حادثه راهش انداختیم.اقلامی که مردم برای خرید م...
باز آی به ویرانه ما تا که ببینی/تمثال یقینی است نیالوده به شک هم
باز آی به ویرانه ما تا که ببینی/ تمثال یقینی است نیالوده به شک هم/ چون سرمه که با خاک سر کوی تو آمیخت/ ما را نتوان یافت به غربال فلک هم
زمین شکست، زمان هم، تو هم، جهات شکستند شکست سقف و شکستی و خاطرات شکستند صدای خنده کودک شکست و تاب رها شد درخت‌ها همه بی تاب در حیات شکستند عروسکان جوانمرگ را چگونه نگریم به کام خاک بسی شاخه نبات شکستند چه نامه‌ها همه ...

غزلي از سجاد ساماني

19 شهریور 1391 | 15:38
من کویری خشکم اما ساحلی بارانیم/ ظاهری آرام دارد باطن طوفانیم/ مثل شمشیر از هراسم دست و پا گم می کنند/ خود ولی در دستهای دیگران زندانیم
وا می شود هر روز شب بویی به دستت/ وقتی نوازش می شود مویی به دستت/ از کودکی موسیقی ات را گوش دادم/ وقتی تکان می خورد نأنویی به دستت
صفحه 424 از 441ابتدا   قبلی   419  420  421  422  423  [424]  425  426  427  428  بعدی   انتها