موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

شعر

وان حوضچه‌های تنگ مرغابی‌ها؟/ از یاد ببر نپرس، در خون بودند
رباعي‌ها و دوبيتي‌هايی از شهید عبدالقهار عاصی، شاعر برجسته افغانستانی

وان حوضچه‌های تنگ مرغابی‌ها؟/ از یاد ببر نپرس، در خون بودند

10 مهر 1391 | 18:39

ای یار! درخت‌های ده چون بودند؟/ از سایه تهی، ز خاک بیرون بودند/ وان حوضچه‌های تنگ مرغابی‌ها؟/ از یاد ببر نپرس، در خون بودند
دفاع از سلمان هراتی
علی داودی

دفاع از سلمان هراتی

10 مهر 1391 | 15:12

علی داودی شاعر و محقق در این مقاله به شعر و شخصیت سلمان هراتی پرداخته است و به دفاع مقدس در شعر او، دفاع را از سلمان می شنویم به روایت علی داودی
آغاز كن مكالمه ای وحشیانه را
غزلی از قربان ولیئی

آغاز كن مكالمه ای وحشیانه را

10 مهر 1391 | 14:25
در جست و جوی كشف زبانی تپنده ام/ هم ریشه با زبان تو، همذات آسمان/ آن سان كه كودكان تخیل روان شوند/ دنبال بادبادك شعرم دوان دوان
اگر دست من و گنجشک‌ها بود...
سه دوبیتی از سیدحبیب نظاری

اگر دست من و گنجشک‌ها بود...

10 مهر 1391 | 13:27
خبر از یک بهار آشنا نیست/ کسی حتا نمی‌پرسد: «چرا نیست؟»/ اگر دست من و گنجشک‌ها بود.../ ولی دست من و گنجشک‌ها نیست
آفتابگردی - بخش دوم
یادداشت های حسن صنوبری از اردوی آفتابگردانها

آفتابگردی - بخش دوم

10 مهر 1391 | 09:15
«فصلی در ستایش آبگوشت» آبگوشت غذایی ست که بیش از همه مرا یاد ظهرهای تابستان و یاد سرزمینم ایران می اندازد. و یاد گوشت کوب و یاد سیب زمینی های قدرتمندی که به تنهایی می توانند یک کودک خسته را خفه کنند. سیب زمینی های کودک خفه کن. سیب زمینی ...
بیا وَ گرنه در این انتظار خواهم مرد
غزلی از محسن حسن‌زاده لیله‌کوهی

بیا وَ گرنه در این انتظار خواهم مرد

10 مهر 1391 | 05:36
خبر رسید که تو با بهار مى آیى / در انتظار تو، من تا بهار خواهم مرد/ پدر که تیغ به کف رفت، مژده داد که من / به روى اسب سپیدى، سوار خواهم مرد
دوستان، یک دقیقه جمع شوید
اخوانیه ای از امید مهدی نژاد

دوستان، یک دقیقه جمع شوید

10 مهر 1391 | 05:24
پیش‌درآمد: دوستان، یک دقیقه جمع شوید/ از لسان بگذرید و سمع شوید/ مثل پروانه محو شمع شوید/ دوستان، یک دقیقه جمع شوید
آی مردم مگذاريد که شب تار شود
دو غزل از صادق عصیان شاعر برجسته افغانستانی

آی مردم مگذاريد که شب تار شود

09 مهر 1391 | 23:22
صادق عصيان در سال ۱۳۵۲ خورشيدی در آقکپرک ولايت بلخ به دنيا آمد . در سال ۱۳۷۵ از دانشگاه بلخ فارغ التحصیل شد و به عضویت هیئت علمی در آن دانشگاه پذيرفته شد. او قریب دو دهه است که شعر مي سرآيد.
تو: یک جهان تازه پر از صلح و دوستی
غزلی از رضا نیکوکار

تو: یک جهان تازه پر از صلح و دوستی

09 مهر 1391 | 23:09
خوشبخت آن دلی که برای تو می تپید/ خوشبخت آن دلی که برای تو تنگ بود/ تو: یک جهان تازه پر از صلح و دوستی/ من : کشوری که با همه در حال جنگ بود
بازی
شعری از اسماعیل محمدپور

بازی

09 مهر 1391 | 22:57
دسته ای کوچک بودیم/ توپ ها به سمت مان شلیک می شدند/ مثل همیشه/ هرکس می سوخت/ از بازی بیرون می رفت
صفحه 421 از 441ابتدا   قبلی   416  417  418  419  420  [421]  422  423  424  425  بعدی   انتها