موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

شعر

غمگین نبینمت، ماهِ بلند من!
غزلی از سیدرضا محمدی

غمگین نبینمت، ماهِ بلند من!

03 آبان 1391 | 10:21

غمگین نبینمت، ماهِ بلند من!/ هرجا تو جمله خیر، هرجا که شر نه تو/ درد کدام جهل، غم بر تو ریخته است/ ملای ده نه تو، پیغامبر نه تو
گفتند اين خاك ديگر سرو و صنوبر ندارد
غزلی از محمود اکرامی

گفتند اين خاك ديگر سرو و صنوبر ندارد

03 آبان 1391 | 07:08
يك عمر از شمعداني تعريف كردند، هر چند / ديدند اين باغ عاشق، از لاله بهتر ندارد / بر شانه‌هاي خيابان، بردند دل‌هاي ما را / بردند و بردند، انگار، اين كوچه آخر ندارد
اگر چشـــم تو را پیدا نمی کردم چه میـــکردم؟
غزلی از سیده تکتم حسینی

اگر چشـــم تو را پیدا نمی کردم چه میـــکردم؟

02 آبان 1391 | 19:16

اگر آواره ام ، گـــم کرده ام ایل و تبـــارم را.../ که در سردرگمی هایم به دنبال تو می گردم/ خیابان خواب چشمان تو در این شهر خاموشم/ اگر چشـــم تو را پیدا نمی کردم چه میـکردم؟
آفتابگردانها حنجره های ارزشمند نسل جدید انقلاب هستند
یادداشت سعید تاج محمدی از اعضای آفتابگردانها دوره دوم-کاشمر

آفتابگردانها حنجره های ارزشمند نسل جدید انقلاب هستند

01 آبان 1391 | 12:18
ایده ی " دوره آموزشی شعر جوان انقلاب" موسوم به آفتابگردانها را اگر مبارک ترین اتفاق فرهنگی دهه ی اخیر ندانیم، یکی از مبارک ترین رویداد های فرهنگی کشور در دهه ی اخیر است. دوره ای که در آن حرف و دغدغه ی اصلی، فرهنگ است و این اتفاقی است که سالهای سال اس...
به او که کمتر از من نفس می کشد...
غزلی از محمدحسین ملکیان

به او که کمتر از من نفس می کشد...

30 مهر 1391 | 10:01

هشت ­ساله ست این شراب که ریخت از گلوی تو در پیاله­ ی من/ سرفه­ ی بیست و چند ساله­ ی تو عقده ­ی بیست و چند ساله­ ی من/ چشم تو باز...خواب یعنی این، سرفه­ ی بی­حساب یعنی این/ عرق تو...گلاب یعنی این، رنگ و بویت کجاست لاله­ ی من؟
خونی که در شعر تو می‌جوشد...
یادداشتی از سیدعلی میرافضلی درباره شعر و شخصیت محمدعلی جوشایی

خونی که در شعر تو می‌جوشد...

26 مهر 1391 | 17:49
نام محمد علي جوشايي در دهه هفتاد در شعر کرمان پُر آوازه شد. شعرهاي ترکيبي او دل جوانان را برده بود و غزل‌ها و مثنوي‌هاي شورانگيزش، پيران طايفه را نيز به احترام وا مي‌داشت. کتاب «باغ ملي، ساعت پنج» جوشايي که در سال 1376 منتشر شد، حادثه خوش...
شعری از بهزاد زرین پور

خرمشهر و تابوت‌های بی در و پیکر

26 مهر 1391 | 14:52
برای برادرم بهروز که کارون تمامش را پس نداد آن وقت ها که دستم به زنگ نمی رسید در می زدم حالا که دستم به زنگ می رسد دیگر دری نمانده است. بر می گردم: یکی دو روز مانده به زنگ های تفریح «برنامه ی کودک» تازه تمام شده و ما...
 آن سرخط سخا (در ستایش امام جواد (ع) )
شعری از حسین منزوی

آن سرخط سخا (در ستایش امام جواد (ع) )

26 مهر 1391 | 05:53

خورشید فخر از آن بفروشد که هر سحر/ بوسیده آستان امام جواد(ع) را/ خورشید بی غروب امامت که جود او/ آراسته است کوکبه ی بامداد را
شرح این قصه شنو از دو لب دوخته‌ام / تا بسوزد دلت از بهر دل سوخته ام
یادی از فرخی یزدی شاعر در سالمرگش

شرح این قصه شنو از دو لب دوخته‌ام / تا بسوزد دلت از بهر دل سوخته ام

25 مهر 1391 | 16:16

او در يزد با سرودن شعري بر عليه ضيغم الدوله قشقايي ،‌حاکم يزد به قدري مورد غضب قرار گرفت که دستور دادند لبهايش را با نخ و سوزن به يکديگر بدوزند! اين عمل بي‌سابقه و غير انساني ،‌موجب بروزبلوا و شورش در ميان آزاديخواهان شد. پس از اين جريان ،‌ فرخي يزدي...
ما آنچه خواستند نبودیم!
شعری از زنده یاد طاهره صفازاده

ما آنچه خواستند نبودیم!

25 مهر 1391 | 15:54
کاری نکرده ایم/ کاری نکرده ایم که در خور گفتن باشد/ ما خار چشم توطئه بودیم/ ما آنچه خواستند نبودیم!
صفحه 417 از 441ابتدا   قبلی   412  413  414  415  416  [417]  418  419  420  421  بعدی   انتها