موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

غزل

در این قفس نفسی دارم پرنده وار تپیدن ها
غزلی از یوسفعلی میرشکاک

در این قفس نفسی دارم پرنده وار تپیدن ها

11 مهر 1391 | 22:15
شب است و پنجره ای دارم که روبروی تهی باز است/ شکسته حنجره ای دارم که قاب خالی آواز است/ در این قفس نفسی دارم پرنده وار تپیدن ها/ که رفت و آمد سنگینش شکسته بالی پرواز است
کسی دارد می‌آید، لای در را باز بگذارید
چهار غزل از عباس چشامی

کسی دارد می‌آید، لای در را باز بگذارید

11 مهر 1391 | 20:58

نگاهش راهزن بسیار دارد من که می ترسم/‏ مگر در رهگذار چشم او سرباز بگذارید!
چارده قرن است که مادر صدایم می زند
غزلی از سید وحید سمنانی

چارده قرن است که مادر صدایم می زند

11 مهر 1391 | 18:44

فرصت پرواز سبزی داشتم تا مرز عشق/ زرد درماندم دلم کافر صدایم می زند/ موج اشکم را به چشم انداز طوفان می زنم/ پشت طوفان عطش، کوثر صدایم می زند
من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم
غزلی از نغمه مستشار نظامی

من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم

11 مهر 1391 | 17:50

من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم/ شادم که مثل عده معدودی،شعری برای نام نمی سازم
آغاز كن مكالمه ای وحشیانه را
غزلی از قربان ولیئی

آغاز كن مكالمه ای وحشیانه را

10 مهر 1391 | 14:25
در جست و جوی كشف زبانی تپنده ام/ هم ریشه با زبان تو، همذات آسمان/ آن سان كه كودكان تخیل روان شوند/ دنبال بادبادك شعرم دوان دوان
بیا وَ گرنه در این انتظار خواهم مرد
غزلی از محسن حسن‌زاده لیله‌کوهی

بیا وَ گرنه در این انتظار خواهم مرد

10 مهر 1391 | 05:36
خبر رسید که تو با بهار مى آیى / در انتظار تو، من تا بهار خواهم مرد/ پدر که تیغ به کف رفت، مژده داد که من / به روى اسب سپیدى، سوار خواهم مرد
آی مردم مگذاريد که شب تار شود
دو غزل از صادق عصیان شاعر برجسته افغانستانی

آی مردم مگذاريد که شب تار شود

09 مهر 1391 | 23:22
صادق عصيان در سال ۱۳۵۲ خورشيدی در آقکپرک ولايت بلخ به دنيا آمد . در سال ۱۳۷۵ از دانشگاه بلخ فارغ التحصیل شد و به عضویت هیئت علمی در آن دانشگاه پذيرفته شد. او قریب دو دهه است که شعر مي سرآيد.
تو: یک جهان تازه پر از صلح و دوستی
غزلی از رضا نیکوکار

تو: یک جهان تازه پر از صلح و دوستی

09 مهر 1391 | 23:09
خوشبخت آن دلی که برای تو می تپید/ خوشبخت آن دلی که برای تو تنگ بود/ تو: یک جهان تازه پر از صلح و دوستی/ من : کشوری که با همه در حال جنگ بود
به جست‌و‌جوي تو در چارراه رهگذران
غزلی از بهروز یاسمی

به جست‌و‌جوي تو در چارراه رهگذران

08 مهر 1391 | 15:06

به جست‌و‌جوي تو در چارراه رهگذران/ نگاه دوخته‌ام در نگاه رهگذران/ تمام رهگذران، چيزي از تو کم دارند/ نظارة تو کجا و نگاه رهگذران؟
من تو را دوست دارم، تو اما...
غزلی از محمد رمضانی فرخانی

من تو را دوست دارم، تو اما...

07 مهر 1391 | 22:17

عشق من!‌ بي‌قرارم!‌ تو اما.../ من تو را دوست دارم، تو اما .../ من فراموشي خاطراتم/ احتمالاً‌ غبارم، تو اما...
صفحه 61 از 63ابتدا   قبلی   54  55  56  57  58  59  60  [61]  62  63  بعدی   انتها