موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

غزل

بى‌نام‌و‌نشان مُردن، لطف دگرى دارد
شعری از زنده یاد محسن پزشکیان

بى‌نام‌و‌نشان مُردن، لطف دگرى دارد

05 مهر 1391 | 10:33
دل گيردم از ماندن، شوق سفرى دارد/ دُزدانه پىِ رفتن، پايى و پرى دارد/ آن را كه سكون مرگ است چون آب نمى‌ماند/ از ماندن و گنديدن، گر خود خبرى دارد

غزلی از رحیمه مهربان

19 شهریور 1391 | 16:26
دل."سوخته"ایم از غم و پر سوز و گدازیم هیهات اگر با ستم و ظلم "بساز"یم! ماه رمضان آمده، تاثیر دعا هست آن.قدر که یک ضربه ی شستی بنوازیم از آتش بودائی.تان هیچ نترسیم چون ما همگی مشتعلِ طورِ نمازیم! نفرین به نُوبل های دروغین...
غزلي از ميلاد عرفان پور

غزلي از ميلاد عرفان پور

19 شهریور 1391 | 15:52
شد به آهنگ عجيبي خاك ما زير و زبر/ خانه ها لرزيد و لرزيدند دل ها بيشتر/ آن تكان ناگهاني تا هميشه خواب كرد/ كودكان خفته در گهواره را بار دگر
غزلي از سيد عليرضا شفيعي

غزلي از سيد عليرضا شفيعي

19 شهریور 1391 | 15:40
در كوچه‌های نگاهت ای كاش می‌شد قدم زد/ در شرح قرآن چشمت آیه به آیه قلم زد/ فریاد نهج‌البلاغه با چرخش ذوالفقارت/ همدم شد و بر سر كفر، تیغ عدم دم به دم زد

غزلي از سجاد ساماني

19 شهریور 1391 | 15:38
من کویری خشکم اما ساحلی بارانیم/ ظاهری آرام دارد باطن طوفانیم/ مثل شمشیر از هراسم دست و پا گم می کنند/ خود ولی در دستهای دیگران زندانیم
وا می شود هر روز شب بویی به دستت/ وقتی نوازش می شود مویی به دستت/ از کودکی موسیقی ات را گوش دادم/ وقتی تکان می خورد نأنویی به دستت

غزلي از پيمان طالبي

19 شهریور 1391 | 15:35
با این همه، ما بلند پروازیم ، در قافیه ها به فکر اعجازیم/ ما صاعقه ایم گوش شیطان کر، ما بارقه ایم چشم شیطان کور
شعری برای "ننه علی"
غزلی از دکتر محمدرضا ترکی

شعری برای "ننه علی"

06 شهریور 1391 | 12:38

این چه داغی ست که بی شعله تو را می سوزاند | این چه شوری ست که آتش زده در جان تو بود | مادر هرچه شهیدی تو و فرزند تو نیز | یکی از خیل عزیزان و شهیدان تو بود

شعری از علی فردوسی

06 شهریور 1391 | 11:14

این بمب های باخته خیلی هنر کنند شمشیر های آخته را تیزتز کنند "قد قامت الصلوه"، علی های شهر من رسم است اقتدا به نماز پدر کنند غیرت مکیده اند از آغوش مادران با خونشان عجین شده سینه سپر کنند گیرم کلاس جبهه شود، میز خاکریز "حیّ علی الجهاد"...
دریاقلی رکاب بزن یاعلی بگو   شعری از دکتر محمد رضا ترکی
غزلی از دکتر محمدرضا ترکی

دریاقلی رکاب بزن یاعلی بگو شعری از دکتر محمد رضا ترکی

04 شهریور 1391 | 14:30

آن سوی نخلها پُر سرباز دشمن است |این شهر ِ در محاصره، شهر تو و من است | دشمن نفوذ کرده و این شهر بی پناه | اینک به زیر چکمهّ ناپاک دشمن است آن سوی نخلها پُر سرباز دشمن است این شهر ِ در محاصره، شهر تو و من است دشمن نفوذ کرده و این شهر بی پناه...
صفحه 62 از 63ابتدا   قبلی   54  55  56  57  58  59  60  61  [62]  63  بعدی   انتها