موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
شعر عاشقانه

شعر عاشقانه

پرونده «شعر عاشقانه» سایت شهرستان ادب، پنجره‌ای‌ست به بهترین شعرهای عاشقانه امروز و دیروز ایران و جهان؛ و هدیه‌ای برای تمام عاشقان!
بهترین دوست و بیشترین منبع الهام «شعر» کسی نیست جز «عشق»؛
پیراهن شعر، آغشته به خون عشق است و دفتر عشق آراسته به خط شعر.
شعر، عاشقانه است ذاتا؛ و در این میان فرقی بین شعری که موضوع عشق دارد و شعری که موضوعش عشق نیست، نیست.
و اگر نیک بنگریم «شعر عاشقانه» هم قدیمی‌ترین طرز شعر و هم صمیمی‌ترین نحوۀ ابراز عشق است؛ لحظۀ دیدار دو جهان زیبا. به قول شاعر عاشقانه‌های امروز: لحظه دیدار جسم و جان.
خوشا شعر و خوشا عشق!

اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت
غزلی از حسین منزوی به مناسبت سالروز درگذشت او

اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت

شهرستان ادب: فردا سالروز درگذشت زنده‌یاد استاد حسین منزوی، سراینده‌ی عاشقانه های ماندگار امروز است، به همین مناسبت چراغ یاد او را با غزل عاشقانه ای در سایت شهرستان ادب روشن میکنیم : اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت دل من نیز با تو بعد از آن پاییز طولانی دوباره چون گذشته نوبهاری تازه خواهد یافت ...

در آن لحظه...
بازخوانی شعری از مهدی اخوان ثالث در سالروز تولدش

در آن لحظه...

شهرستان ادب: همزمان با زادروز شاعر بزرگ سرزمین مان زنده یاد مهدی اخوان ثالث شعری از کتاب «از این اوستا» ی این شاعر خراسانی می خوانیم : در آن لحظه كه من از پنجره بیرون نگا كردم كلاغی روی بام خانۀ همسایۀ ما بود و بر چیزی، نمی‎دانم چه، شاید تكه استخوانی دمادم تق و تق منقار می زد باز و نزدیكش كلاغی ر...

صفحات مجازی شهرستان ادب در پیام‌رسان سروش

صفحات مجازی شهرستان ادب در پیام‌رسان سروش

شهرستان ادب: ازین پس می‌توانید صفحات شهرستان ادب را در پیام‌رسان سروش دنبال کنید شهرستان ادب @shahrestan.adab رادیو شعر و داستان @poemstoryradio انتشارات شهرستان ادب @shahrestanadabpub آفتابگردان ها @aftabgardanha شعر عاشقانه @lovepoetries

گزارش تصویری نخستین شب از «شب‌های شعر عاشقانه»

گزارش تصویری نخستین شب از «شب‌های شعر عاشقانه»

شهرستان ادب: اولین شب شعر عاشقانه روز چهارشنبه در موسسه شهرستان ادب برگزار شد.در این نشست شاعران سرشناسی چون محمود اکرامی‌‍فر، علی‌محمد مودب، غلامرضا طریقی، امید مهدی‌نژاد، میلاد عرفان‌پور و .... به شعرخوانی پرداختند. این شب شعر در سالروز ایجاد کانال و صفحه اینستاگرام شعر عاشقانه برگزار شد و با توجه به نزدیکی شب یلدا رنگ و بوی آن شب را داشت. گز...

شب یلدای شاعران عاشق در شهرستان ادب
مشروح نخستین شب از «شب‌های شعر عاشقانه»

شب یلدای شاعران عاشق در شهرستان ادب

شهرستان ادب: نخستین شب از شب‌های شعر عاشقانه، با موضوع شب یلدا، چهارشنبه 29 آذر در محل موسسه شهرستان ادب برگزار شد و دوستداران ادبیات در محفلی صمیمانه با اجرای سعید پورطهماسبی، شاعر، شب چله را در کنار شعر و خاطره و موسیقی جشن گرفتند. در ابتدای این جشن، المیرا شاهان گزارشی درباره تحریریه و صفحۀ شعر عاشقانه در شبکه‌های اجتماعی ارائه کرد و درباره ...

«شب یلدا بدون تو» تازه‌ترین موسیقی عاشقانه شهرستان ادب
به مناسبت شب یلدا

«شب یلدا بدون تو» تازه‌ترین موسیقی عاشقانه شهرستان ادب

شهرستان ادب: تازه ترین اثر دفتر موسیقی موسسه شهرستان ادب با نام «شب یلدا بدون تو» به مناسبت آیین دیرینۀ ایرانیِ «شب یلدا» منتشر شد. این قطعه نخستین‌بار شب گذشته در نخستین شب از «شب‌های شعر عاشقانه» و جشن شب یلدای شاعران در موسسه شهرستان ادب رونمایی و اجرا شد. در این قطعۀ موسیقایی «سید محمدحسین موسوی‌ت...

«ربات شعر عاشقانه» یک هدیۀ یلدایی
هدیۀ صفحۀ شعر عاشقانه به مخاطبانش

«ربات شعر عاشقانه» یک هدیۀ یلدایی

شهرستان ادب: سال گذشته گروه تحریریۀ شعر عاشقانه (LovePoetries@) با رصد اشعار موجود در کتاب‌ها و همچنین دنیای مجازی، متوجه فقدان یا کم‌توجهی به شعر فاخر عاشقانه در فضای ادبیات شد. به همین خاطر، این گروه در یلدای سال پیش با هدف نشر و ترویج اشعار خوب عاشقانهٔ دیروز و امروز ایران و جهان، به همت موسسه شهرستان ادب، کانال و پیج اینستاگرام شعر عاشقانه را ب...

نخستین شب از «شب‌های شعر عاشقانه» برگزار شد
جشن شب یلدای شاعران در شهرستان ادب

نخستین شب از «شب‌های شعر عاشقانه» برگزار شد

شهرستان ادب: مراسم باشکوه نخستین شب از «شب‌های شعر عاشقانه» و جشن صمیمانۀ «شب یلدا»ی شاعرانه، هم‌زمان با این جشن ایرانی و خاطره‌انگیز، ساعتی پیش با حضور بهترین‌های شعر و جمع پرشور و صمیمی دوست‌داران فرهنگ و ادبیات ایرانی در شهرستان ادب برگزار شد. در این مراسم که با جشن یک‌سالگی کانال و اینستاگرام «شعر عاشقانه»...

غزلی تازه از محمدمهدی سیار با فضای شب یلدا

غزلی تازه از محمدمهدی سیار با فضای شب یلدا

شهرستان ادب: همزمان با نزدیک شدن شب یلدا، غزل عاشقانه تازه‌ای از دکتر محمدمهدی سیار را به شما تقدیم می‌کنیم. جا مانده‌ام در این شب یلدا بدون تو راهم نمی‌دهند به فردا بدون تو "دل" می‌کشم فقط به سر انگشت یخ‌زده بر شیشهٔ پر از مهِ دنیا بدون تو دردی‌ست بی شکایت و مرگی‌ست بی‌شکوه این زنده ماندنِ منِ تنها بدون تو حسرت‌گدازِ یک نفس راحتم...

نخستین محفل «شب‌های شعر عاشقانه»
شهرستان ادب در آستانۀ شب یلدا برگزار می‌کند:

نخستین محفل «شب‌های شعر عاشقانه»

شهرستان ادب: تازه‌ترین برنامه شهرستان ادب با عنوان «شب‌های شعر عاشقانه»، در آستانۀ شب یلدا آغاز به کار خواهد کرد. نخستین شب از «شب‌های شعر عاشقانه»، ویژۀ شب یلدا، با شعرخوانی شاعران مطرح کشور و با حضور جمعی از اهالی موسیقی چهارشنبۀ همین هفته در موسسۀ فرهنگی هنری شهرستان ادب برگزار می‌شود. در این محفل، شاعران نام‌آشنایی از ...

سومین میزگرد بوطیقا: شعر به مثابه زندگینامه، با بررسی شعر عاشقانه
میزگرد نقد و بررسی مجموعه شعر عاشقانه «سرم به شانه‌ی تو فکر می‌کند» برگزار شد؛

سومین میزگرد بوطیقا: شعر به مثابه زندگینامه، با بررسی شعر عاشقانه

شهرستان ادب: در سومین میزگرد از سری میزگردهای آزاد ادبی بوطیقا، مجموعه شعر «سرم به شانه‌ی تو فکر می‌کند» سروده‌ی فاطمه سلیمانپور با حضور شاعر، غلامرضا طریقی، ابراهیم اکبری دیزگاه، محمدرضا وحیدزاده، حسن صنوبری، الهام عظیمی و بهاره ارشدریاحی در موسسه شهرستان ادب نقد و بررسی شد. گزارش و خلاصه‌ای از این جلسه پیش از این در صفحات دیگر منتشر ...

این «معشوق» است که می‌تواند «آسمانی» یا «زمینی» باشد، نه «عشق»!
پروندۀ شعر عاشقانه: گفتگوی «المیرا شاهان» با «سعید پورطهماسبی»

این «معشوق» است که می‌تواند «آسمانی» یا «زمینی» باشد، نه «عشق»!

شهرستان ادب: «شعر عاشقانه» همواره یکی از مورد توجه‌ترین مضامین شعر ایران و جهان بوده و در طول تاریخ، متناسب با نوع نگاه شاعران به مقولۀ «عشق»، دستخوش تغییرات بسیاری شده است. اما به‌راستی آن عشقِ حقیقی که دلیل سرایش خیلِ شعرهای جهان و به‌خصوص اشعار شاعرانِ نامیِ سرزمین ماست، در چه نگاه و با چه تعابیری تجلی می‌یابد؟ با این مق...

معشوق شعر امروز دارد به یک معشوق دوست‌نداشتنی تبدیل می‌شود
پروندۀ شعر عاشقانه: گفتگوی نیلوفر بختیاری با غلامرضا طریقی

معشوق شعر امروز دارد به یک معشوق دوست‌نداشتنی تبدیل می‌شود

غلامرضا طریقی متولد سال 1356 در شهر زنجان و از جمله غزل‌سرایان موفق روزگار ماست. وی نخستین سال‌های شاعری‌اش را با بهره بردن از آموزه‌های حسین منزوی، غزل‌سرای برجسته، آغاز نمود. از وی تاکنون مجموعه غزل‌های «هر لبت یک کبوتر سرخ است»، «جهان غزلی عاشقانه است»، «با یاد شانه‌های تو»، «به جهنم»، «ایمان...

پیوند شعر و عشق | یادداشتی از علی داودی
آخرین مطلب پرونده شعر عاشقانه در سال 1396

پیوند شعر و عشق | یادداشتی از علی داودی

شهرستان ادب: تازه‌ترین مطلب پرونده شعر عاشقانه اختصاص دارد به یادداشتی از شاعر گرامی آقای علی داودی. از عشق گفتن و عاشقانه گفتن، نه کار جدیدی است و نه حرفی جدید! چرا که یک قصه بیش نیست ولیکن از هر زبان که می‌شنویم، نامکرر است. عشق، شگفت دوست به حسن محبوب و به حد افراط دوست‌داشتن است. عاشقانه‌سرایی صرف نظر از شکل، دیرسال است. اگر نگاهی به تاریخ شع...

عشق در شعرهای دوران جنگ (دفاع مقدس)
پروندۀ شعر عاشقانه: مقاله‌ای از علی داودی

عشق در شعرهای دوران جنگ (دفاع مقدس)

شهرستان ادب: در تازه ترین مطلب از پرونده شعر عاشقانه و همزمان با هفته دفاع مقدس، مقاله ای می خوانیم پیرامون عشق در اشعار دفاع مقدس، به قلم علی داودی، شاعر مجموعه شعرهای ”گاهی حواست نیست” و ”دیگر”: در اشعار هشت سال جنگ ـ1359 تا 1367ـ جابه‌جا کلمۀ عشق و ترکیبات آن حضور دارند و مدام به عاشقان و عشق و ملحقات آن اشاره می‌شود و ی...

دیباچۀ پروندۀ شعر عاشقانه
تازه‌ترین پروندۀ ادبی شهرستان ادب در حوزه شعر

دیباچۀ پروندۀ شعر عاشقانه

شهرستان ادب: تازه‌ترین پروندۀ سایت شهرستان ادب با عنوان «پروندۀ شعر عاشقانه» همزمان با عید سعید غدیر خم گشوده شد. در این پرونده ضمن انتشار اشعارِ عاشقانۀ برگزیده از شاعران امروز و دیروز ایران و جهان، یادداشت‌ها و گفتگوهایی پیرامون چیستی شعر عاشقانه و ویژگی‌های اشعار عاشقانۀ امروز و دیروز ارائه خواهیم کرد. تاکنون شعرهایی عاشقانه‌ از شاعر...

عاشقانه‌ای از پابلو نرودا

عاشقانه‌ای از پابلو نرودا

همیشه چیزهایی را که نداشته ام بیشتر دوست داشته ام مثل تو که بسیار دوری که بسیار ندارمت...

عاشقانه‌ای از انوری

عاشقانه‌ای از انوری

ای مردمان بگویید آرام جان من کو؟ راحت‌فزای هرکس محنت‌رسان من کو؟ نامش همی نیارم بردن به پیش هرکس گه گه به ناز گویم سرو روان من کو؟ در بوستان شادی هرکس به چیدن گل آن گل که نشکفیده‌ست در بوستان من کو؟ جانان من سفر کرد با او برفت جانم بازآمدن از ایشان پیداست آن من کو؟ هرچند در کمینه نامه همی نیرزم در نامه بزرگان زو داستان من کو؟ هرکس به خا...

عاشقانه‌ای از یوسفعلی میرشکاک

عاشقانه‌ای از یوسفعلی میرشکاک

از تو پنهان می‌کنم رنگ صدایم را هنوز پیش چشمت می‌کنم گم دست و پایم را هنوز غربتم را با تو قسمت مي‌كنم از راه دور مي‌پذيری دست‌هاي بي‌نوايم را هنوز بشنو آواز مرا از سايه‌ها و سنگ‌ها مُردم امّا نيست پايان، ماجرايم را هنوز چيست آيا جُرم انسان جز به دنيا آمدن آن كه مي‌آرد نمي‌بخشد خطايم را هنوز در زمين جايي ندارم آرزويم مردن است آسمان نشنيده م...

عاشقانه‌ای از محمد قهرمان

عاشقانه‌ای از محمد قهرمان

دزدیده می‌خرامی و پاورچین، رشکِ نسیمِ تُردِ سحرگاهی جان تازه می‌شود ز دَمِ پاکت، بویِ بهارِ آمده از راهی ما دست اگر دهیم به دستِ هم، از آسمان گذشتنمان سهل است من شوقِ پر کشیدنِ یک فریاد، تو قامت کشیدۀ یک آهی در کوچه‌باغ‌هایِ خیال و خواب، شاید که برخوریم به یکدیگر من رهسپارِ کویِ توام هر شب، تو عابرِ کدام گذرگاهی چرخِ بلند اگر که ز چشم افکند، ...

عاشقانه‌ای از امیرخسرو دهلوی

عاشقانه‌ای از امیرخسرو دهلوی

ابر می‌بارد و من می‌شوم از یار جدا چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا ابر و باران و من و یار ستاده به وداع من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا سبزه نوخیز و هوا خرم و بستان سرسبز بلبل روی سیه مانده ز گلزار جدا ای مرا در سر هر موی به زلفت بندی چه کنی بند ز بندم همه یکبار جدا دیده از بهر تو خونبار شد، ای مردم چشم! مردمی کن، مشو از دیدۀ خونبار ...

عاشقانه‌ای از رکن‌الدین اوحدی مراغه‌ای

عاشقانه‌ای از رکن‌الدین اوحدی مراغه‌ای

شب و روز مونس من غم آن نگار بادا سر من بر آستان سر کوی یار بادا دلش ارچه با دل من به وفا یکی نگردد به رخش تعلق من، نه یکی، هزار بادا چو رضای او در آنست که دردمند باشم غم و درد او نصیب من دردخوار بادا ز ملامت رقیبان نکند گذار بر من که بت من از رقیبان به منش گذار بادا سخن کنار پر خون که مراست هم بگویم به میان لاغر او، که درین کنار بادا چو ب...

عاشقانه‌ای از ایرج میرزا

عاشقانه‌ای از ایرج میرزا

عاشقی محنت بسیار کشید تا لب دجله به معشوقه رسید نشده از گل رویش سیراب که فلک دسته‌گلی داد باب نازنین چشم به شط دوخته بود فارغ از عاشق دل سوخته بود دید کز روی شط آید به شتاب نوگلی چون گل رویش شاداب گفت وه وه! چه گل رعنایی‌ست لایق دست چو من زیبایی‌ست زین سخن عاشق معشوقه‌پرست جست در آب چو ماهی از شست خوانده بود این مثل آن مایۀ ناز که نکوی...

عاشقانه‌ای از قادر طهماسبی

عاشقانه‌ای از قادر طهماسبی

یک بار از کنار تو بگذار بگذرم بگذار از کنار تو یک بار بگذرم در دوزخ تو سوختم ای عشقِ بی غروب! یک بار از بهشت تو بگذار بگذرم پیچیده همچو مار به پایم، ضرورت است از روی نعش این شب بیمار بگذرم باری اگر امان زیارت نمی‌دهی بگذار از کنار تو یک بار بگذرم از من بخواه تا که بمیرم، ز من مخواه با چشم بسته از پل دیدار بگذرم خود را مگر چو اشک بریزم به ...

عاشقانه‌ای از سعدی

عاشقانه‌ای از سعدی

چنان در قید مهرت پای بندم که گویی آهوی سر در کمندم گهی بر درد بی درمان بگریم گهی بر حال بی سامان بخندم مرا هوشی نماند از عشق و گوشی که پند هوشمندان کار بندم مجال صبر تنگ آمد به یک بار حدیث عشق بر صحرا فکندم نه مجنونم که دل بردارم از دوست مده گر عاقلی ای خواجه پندم چنین صورت نبندد هیچ نقاش معاذالله من این صورت نبندم چه جان‌ها در غمت فرسو...

عاشقانه‌ای از سهراب سپهری

عاشقانه‌ای از سهراب سپهری

صدا کن مرا صدای تو خوب است صدای تو سبزینۀ آن گیاه عجیبی‌ست که در انتهای صمیمیت حزن می‌روید در ابعاد این عصر خاموش من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم... بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمی‌کرد و خاصیت عشق این است کسی نیست بیا زندگی را بدزدیم، آن وقت میان دو دیدار قسمت ...

عاشقانه‌ای از محمدرضا شفیعی‌کدکنی

عاشقانه‌ای از محمدرضا شفیعی‌کدکنی

بخوان به نام گل سرخ، در صحاری شب که باغ‌ها همه بیدار و بارور گردند. بخوان، دوباره بخوان، تا کبوتران سپید به آشیانۀ خونین دوباره برگردند. بخوان به نام گل سرخ، در رواق سکوت که موج و اوجِ طنینش ز دشت‌ها گذرد؛ پیام روشنِ باران، ز بام نیلی شب، که رهگذار نسیمش به هر کرانه برد. ز خشکسال چه ترسی؟ ـ که سد، بسی بستند نه در برابر آب، که در ب...

عاشقانه‌ای از هوشنگ ابتهاج

عاشقانه‌ای از هوشنگ ابتهاج

هوای روی تو دارم نمی‌گذارندم مگر به کوی تو این ابرها ببارندم مرا که مست توام این خمار خواهد کشت نگاه کن که به دست که می‌سپارندم مگر در این شب دیر انتظارِ عاشق‌کُش به وعده‌های وصال تو زنده دارندم غمم نمی‌خورد ایام و جای رنجش نیست هزار شکر که بی غم نمی‌گذارندم سری به سینه فرو برده‌ام مگر روزی چو گنج گم‌شده زین کنج غم برآرندم چه باک اگر به د...

عاشقانه‌ای از فریدون مشیری

عاشقانه‌ای از فریدون مشیری

تو كیستی، كه من این‌گونه بی تو بی‌تابم؟ شب از هجوم خیالت نمی‌برد خوابم. تو چیستی، كه من از موج هر تبسم تو بسان قایقِ سرگشته، روی گردابم! تو در كدام سحر، بر كدام اسب سپید تو را كدام خدا تو از كدام جهان تو در كدام كرانه، تو از كدام صدف تو در كدام چمن، همره كدام نسیم تو از كدام سبو، من از كجا سر راه تو آمدم ناگاه؟ چه كرد با دل من آن نگاه ...

عاشقانه‌ای از رهی معیری

عاشقانه‌ای از رهی معیری

خیال‌انگیز و جان‌پرور چو بوی گل سراپایی نداری غیر از این عیبی که می‌دانی که زیبایی من از دلبستگی‌های تو با آیینه دانستم که بر دیدار طاقت سوز خود عاشق‌تر از مایی به شمع و ماه حاجت نیست بزم عاشقانت را تو شمع مجلس‌افروزی تو ماه مجلس‌آرایی منم ابر و تویی گلبن که می‌خندی چو می‌گریم تویی مهر و منم اختر که می‌میرم چو می‌آیی مراد ما نجویی ورنه رندا...

عاشقانه‌ای از فروغ فرخزاد

عاشقانه‌ای از فروغ فرخزاد

نگاه کن که غم درون دیده‌ام چگونه قطره‌قطره آب می‌شود چگونه سایهٔ سیاهِ سرکشم اسیر دست آفتاب می‌شود نگاه کن تمام هستی‌ام خراب می‌شود شراره‌ای مرا به کام می‌کشد مرا به اوج می‌برد مرا به دام می‌کشد نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می‌شود تو آمدی ز دورها و دورها ز سرزمین عطرها و نورها نشانده‌ای مرا کنون به زورقی ز عاج‌ها، ز ابرها، بل...

عاشقانه‌ای از نزار قبانی

عاشقانه‌ای از نزار قبانی

عشقت‌ اندوه‌ را به‌ من‌ آموخت‌ و من‌ قرن‌ها در انتظارِ زنی‌ بودم‌ که‌ اندوهگینم‌ سازد! زنی‌ که‌ میان بازوانش‌ چونان‌ گُنجشکی‌ بگریم‌ و او تکه‌ تکه‌هایم‌ را چون‌ پاره‌های‌ بلوری‌ شکسته‌ گِرد آوَرَد! عشقت‌ به‌ من‌ آموخت‌ که‌ خانه‌ام‌ را ترک‌ کنم‌، در پیاده‌روها پرسه‌ زنم‌ و چهره‌اَت‌ را در قطرات‌ِ باران‌ و نورِ چراغ‌ِ ماشین‌ها بجویم‌! ردِ لب...

عاشقانه‌ای از قیصر امین‌پور

عاشقانه‌ای از قیصر امین‌پور

من از عهد آدم تو را دوست دارم از آغاز عالم تو را دوست دارم چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم تو را دوست دارم سلامی صمیمی‌تر از غم ندیدم به اندازۀ غم تو را دوست دارم بیا تا صدا از دل سنگ خیزد بگوییم با هم: تو را دوست دارم جهان یک دهان شد هم‌آواز با ما تو را دوست دارم...

عاشقانه‌ای از محمدجواد آسمان

عاشقانه‌ای از محمدجواد آسمان

خدای من! چه می‌بینم؟ چه می‌بینم خدای من؟ نه، این من نیستم... این شهر، دیگر نیست جای من چه دستِ بی‌رَگی پاشید در من تخم نیلوفر؟ که مُردابی شوم بایِر، که تَف باشد هوای من چه وحی ناسزایی در صدای جاری‌ام پیچید؟ که راه اشک من سد شد... که بغضی شد سزای من اگر بارانی از آن دست‌های نرم می‌بارید... اگر یک بار حَل می‌شد صدایت در صدای من... اگر یک چشم،...

«شعر انقلاب منافاتی با عاشقانه‎سرایی ندارد»
روایت محمدمهدی سیار از دیدار شاعران با رهبر انقلاب

«شعر انقلاب منافاتی با عاشقانه‎سرایی ندارد»

پس از دیدار سالانۀ رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه‎ای با شاعران، رسانه‎ها سراغ گفتگو با دکتر محمدمهدی سیار -از شاعران حاضر در این دیدار و از مدیران موسسه شهرستان ادب- رفتند

بگو که دوست دارمت!
عاشقانه‎ای نیمایی از محمدحسین جعفریان

بگو که دوست دارمت!

- بگو که دوست دارمت ! | و او دوباره کوه را | میان پنجه های خود فشرد، | آب شد | درون ظرف تشنه ریخت

 با یک «دوستت دارم» | عاشقانه‌ای از علی‎محمد مودب
یک غزل همراه با یادداشتی کوتاه

با یک «دوستت دارم» | عاشقانه‌ای از علی‎محمد مودب

چه باغی آمدی اما گل سرخی نیاوردی | نه آوردی، نه بردی، گفتی اینجا هرز می‎گردی | سراغم آمدی شب، صبح، پاییز و بهار اما | نگاهم را نپرسیدی :« که دلگرمی؟ که دلسردی؟»

عشق و ادبیات مقاومت
یادداشتی از امیر مرادی

عشق و ادبیات مقاومت

شهرستان ادب: حمله‎ی این روزهای اسرائیل به مردمِ مظلوم فلسطین بهانه‎ی ناخواسته و ناخوشایندی شده است برای بازنگری و درنگی دوباره بر اهمیت و مولفه‎های ادبیات مقاومت. امیر مرادی شاعر و پژوهشگر جوان و از اعضای نخستین دوره آموزشی آفتابگردان‎ها یادداشتی در بررسی حال و هوای عشق در ادبیات مقاومت ملل مسلمان نوشته و برای درج در پرونده «ا...

شعر عاشقانه‎ی حضرت خدیجه برای پیامبر اسلام

شعر عاشقانه‎ی حضرت خدیجه برای پیامبر اسلام

قلب المحبّ الی الاحباب مجذوب | و جسمه بید الاسقام منهوب | افدی الذین علی خدّی لبعدهم | دمی و دمعی مسفوح و مسکوب

چگونه در خیابان‌های تهران زنده می‌مانم؟
غزلی عاشقانه از محمدمهدی سیار

چگونه در خیابان‌های تهران زنده می‌مانم؟

چگونه در خیابان‌های تهران زنده می‌مانم؟ مرا در خانه قلبی هست...با آن زنده می‌مانم مرا در گوشه این شهر آرام و قراری هست که تا شب اینچنین ایلان و ویلان زنده می‌مانم هوای دیگری دارم... نفس‌های من اینجا نیست اگر با دود و دم در این خیابان زنده می‌مانم شرابی خانگی دائم رگم را گرم می‌دارد که با سکرش زمستان تا زمستان زنده می‌مانم ...

صفحه 3 از 3ابتدا   1  2  [3]  انتها